۰ نفر

ایرج رهبر مطرح کرد :

اشتباه محاسباتی در حوزه مسکن

۲۰ آذر ۱۳۹۵، ۴:۵۵
کد خبر: 163246
اشتباه محاسباتی در حوزه مسکن

برخی از برآوردها نشان می‌دهد تا سال ۱۴۰۰ جمعیت کشور به ۹۲ میلیون نفر می‌رسد و جمعیت شهرنشین به ۸۰میلیون نفر بالغ می‌شود.

طبیعی است به دنبال این اتفاق نیاز جامعه به مسکن افزایش پیدا می‌کند و بر اساس برخی آمارها باید ۲۵ میلیون و ۵۰۰ هزار واحد مسکونی در آن سال در کشور وجود داشته باشد. البته در مدت اخیر شدت گرفتن مهاجرت از روستا به شهر باعث اختلال در برنامه‌ریزی‌ها و به حاشیه رفتن آمایش سرزمینی شده است، یعنی در حالی که برخی از شهرهای کوچک با مازاد عرضه مواجهند، برخی کلانشهرها دیگر جایی برای تولید ندارند.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان ، در این زمینه ایرج رهبر، کارشناس مسکن  می‌گوید: «در هیچ یک از طرح‌های اخیر، آمایش سرزمینی مورد توجه قرار نگرفته است. نه تنها در حوزه مسکن، بلکه در برنامه‌های اشتغالزایی، ایجاد رفاه اجتماعی، تخصیص منابع و... همواره شهرهای کوچک و روستاها مورد بی توجهی قرار می‌گیرند.»

آیا ما می‌توانیم تا سال ۱۴۰۰ میزان واحدهای مسکونی خود را به بیش از ۲۵ میلیون واحد برسانیم؟

ابتدا باید توجه داشت که این آمارها مختص به امروز و دیروز نیست و ما در سال‌های گذشته هم شاهد انتشار چنین گزارش‌هایی بودیم. به طور مثال در سال ۱۳۸۶ آماری منتشر شد که نشان می‌داد علاوه بر کمبود ۱/۵ میلیون واحد مسکونی در ایران، سالانه حداقل بین یک تا ۱/۵ میلیون واحد دیگر هم باید ساخته می‌شد، چرا که در آن سال‌ها میزان ازدواج‌ها روند صعودی به خود گرفت و به طور طبیعی هر ازدواج، به تقاضای مسکن می‌افزاید. اگر آمار این ازدواج‌ها را به میزان بافت فرسوده بیفزاییم، مشخص می‌شود که در آن سال‌ها نیز ما نتوانستیم نیاز جامعه به مسکن را به طور کامل برآورده سازیم. البته برنامه‌ریزی‌هایی انجام گرفت تا در ۱۰ سال یعنی بین سال‌های ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۶ به میزان ۱۵ میلیون واحد مسکونی در کشور اضافه شود، اما اکنون بعد از ۹ سال با وجود اجرای طرح مسکن مهر ما نتوانسته‌ایم به این حجم از تولید دست پیدا کنیم. به ویژه در سطح شهرها دولت‌های مختلف نتوانستند در حد لازم از تولیدکنندگان حمایت کنند و انبوه‌سازان به طور کلی از ساخت و ساز باز ماندند. ما حتی در زمان رونق نتوانستیم به تولید بیش از ۲۰۰ هزار تا ۳۰۰ هزار واحد مسکونی برسیم. حال در چند سال اخیر که رکود بر اقتصاد ایران و به ویژه بخش مسکن حاکم شد، دیگر نمی‌توان انتظار تولید میلیونی داشت. ما همواره در دهه‌های گذشته نسبت به پیش‌بینی‌های صورت گرفته عقب مانده‌ایم و اکنون نیز بعید است با برنامه‌ریزی‌های موجود بتوان رکود را پشت سر گذاشت. در حال حاضر در اقتصاد مسکن تعادل بین عرضه و تقاضا از بین رفته است و برای ایجاد توازن باید بین دستگاه‌ها و نهادهای مختلف هماهنگی صورت بگیرد تا سیستمی کارآمدتر در بخش مسکن جریان پیدا کند. تا زمانی که دخالت‌های دولتی در اقتصاد تا این میزان بالا باشد، نمی‌توان برنامه مناسبی را تدوین کرد. اگر چه مسکن خصوصی ترین بخش اقتصاد ایران محسوب می‌شود، ولی هنوز زمینه فعالیت گسترده برای فعالان این بخش وجود ندارد. در نتیجه اکنون لازم است تا حاکمیت زمینه‌های لازم را برای فعالیت این بخش به وجود آورد. در شرایط کنونی اگر ما به نیمی از اهداف برنامه‌ها هم دست پیدا کنیم، می‌توانیم راضی باشیم.

برخی از برآوردها نشان می‌دهد که در حال حاضر حدود ۲۳ میلیون واحد مسکونی در کشور وجود دارد و عده‌ای این آمار را به مثابه مازاد عرضه و تولید می‌دانند. با چنین تصوری باز هم باید گفت که اقشار فرودست سهمی از این مازاد ندارند. دلیل وجود این مشکل چیست و چرا واحدهای تولیدی دست عده‌ای خاص قرار گرفته‌اند؟

باز هم باید مشکل را به صورت تاریخی بررسی کرد. در سال ۱۳۸۶ حدود ۷۰ هزار هکتار بافت فرسوده در آمارها محاسبه شد و برای آنها تفاوتی با بافت‌های نوساز قائل نشدند. در این زمینه تهران به تنهایی ۱۴ هزار هکتار بافت فرسوده را در خود جای داد و این آمار باید از آمار واقعی خارج شود. ما نیز تمام تلاش خود را در پیش گرفته‌ایم تا خانه‌های فرسوده و به اصطلاح کلنگی را در طرح‌های بازسازی و نوسازی قرار دهیم. پس محاسبه بافت فرسوده در آمارهای رسمی باعث وجود چنین اشکالاتی می‌شود. امروزه قشر ضعیف جامعه ما سهمی در مازاد مسکن ندارد و آنها همچنان از کمبود عرضه رنج می‌برند و بیشتر این مسائل به دلیل بروز اشتباه در محاسبات است. تکرار چنین اشتباهاتی باعث می‌شود تا برنامه‌ریزی‌ها نیز دچار مشکلات عدیده شوند. هر دولتی هم که سکان اقتصاد کشور را در دست می‌گیرد، صرفا طرح‌ها و برنامه‌های خود را به اجرا می‌گذارد و هیچ برنامه کلانی در بخش مسکن نیست که دولت‌های مختلف خود را موظف به اجرای آن بدانند. به همین دلیل طرح‌هایی همچون مسکن مهر نیمه‌کاره رها می‌شوند و دولت جدید باید تمام توان خود را بر تکمیل آن بگذارد.

آیا دولت‌ها در برنامه‌ریزی‌های خود به آمایش سرزمینی توجهی نشان می‌دهند؟

خیر، در هیچ یک از طرح‌های اخیر، آمایش سرزمینی مورد توجه قرار نگرفته است. نه تنها در حوزه مسکن، بلکه در برنامه‌های اشتغالزایی، ایجاد رفاه اجتماعی، تخصیص منابع و... همواره شهرهای کوچک و روستاها مورد بی توجهی قرار می‌گیرند و این مساله باعث می‌شود تا مهاجرت به شهرهای بزرگ لجام گسیخته شود و این موضوع نیاز کاذبی را در کلانشهرها به وجود می‌آورد. البته دولت قصد دارد با تخصیص منابعی به شهرهای کوچک میزان اشتغال را در آنها بالا ببرد تا افراد بومی این شهرها از مرکز خارج شوند. امروزه شهرهای بزرگی همچون تهران بیش از ظرفیت خود جمعیت پذیرفته‌اند و به همین جهت مساله‌ای به نام تراکم‌فروشی رواج پیدا می‌کند. در حالی که برخی از شهرها و روستاهای کشور خالی از سکنه شده‌اند، اما در برخی از کوچه‌های پایتخت بیش از ۱۰۰۰ نفر زندگی می‌کنند. اگر در حال حاضر به آمایش سرزمینی توجه شود، سایر برنامه‌ریزی‌ها مسیر راحت‌تری را برای دستیابی به اهداف خود طی می‌کنند. در این زمینه نباید تنها وزارت راه وشهرسازی را مسئول دانست، سایر وزارتخانه‌ها و نهادها نیز مسئولیت سنگینی را بر عهده دارند.

آیا می‌توان این‌گونه نتیجه گرفت که به دلیل اشتباهات محاسباتی، برنامه‌ریزی‌ها دچار کجروی می‌شوند؟

بله، بروز اشتباه در محاسبات یکی از دلایل اصلی دور شدن برنامه‌ها از اهداف خود است که ایجاد هماهنگی میان دستگاه‌ها و نهادهای مختلف می‌تواند تا حد زیادی از این کجروی‌ها بکاهد.