۰ نفر

وزیر بهداشت: کم‌بیمار مبتلا به ایدز عمل نکرده‌ام

۱۵ آذر ۱۳۹۵، ۹:۲۲
کد خبر: 162287
وزیر بهداشت: کم‌بیمار مبتلا به ایدز عمل نکرده‌ام

٣٠ سال بعد از شناسایی نخستین مبتلای ایدز در ایران، هنوز کارفرمایانی هستند که یک بیمار ایدز را به دلیل یک بیماری غیرقابل انتقال از طریق معاشرت‌های روزانه اخراج می‌کنند و هیچ یک از مفاد قوانین کار هم نمی‌تواند این کارفرما را مجبور به بازگرداندن نیروی اخراجی کند و هنوز پزشکانی هستند که به دلیل ناآگاهی از واقعیت‌های ایدز، سوگندنامه خود را زیر پا گذاشته و از پذیرش و معالجه بیمار ایدز خودداری می‌کنند.

 مسوولان پیشگیری و کنترل و درمان ایدز از اتفاقات خوبی در حوزه مسوولیت‌شان خبر می‌دهند؛ از اینکه ارایه درمان ضد رتروویروسی به بیماران ایدز، طی یک سال گذشته ٣٠ درصد رشد داشته و دولت هر سال ٣٠ میلیارد تومان برای تامین داروی این بیماران و کنترل شتاب فعالیت ویروس هزینه می‌کند تا ایران همچنان جایگاه خود را در ارایه درمان رایگان به این بیماران حفظ کند و با شناسایی ٦٠ زن باردار آلوده به ویروس ایدز از مجموع ١٥٦ هزار مادر باردار در سال ٩٤ و انجام سزارین و ارایه سایر خدمات پیشگیرانه برای این زنان، ٩٣ درصد موارد تولد، سالم و غیرآلوده بوده و ایران به مرحله پذیرش واقعیت ایدز فارغ از نگاه سیاسی رسیده و در مسیر اجرای برنامه ٩٠-٩٠-٩٠ کنترل ایدز در کشور (شناسایی ٩٠ درصد مبتلایان، ایجاد پوشش درمانی برای ٩٠ درصد مبتلایان، موفقیت‌آمیز بودن بقای درمان برای ٩٠ درصد مبتلایان) قرار گرفته و با فعالیت مستمر کلینیک‌های مثلثی و مراکز مشاوره بیماری‌های رفتاری و خدمات کاهش آسیب اعتیاد در زندان‌های کشور، شیوع ایدز بین زندانیان از ٣/٨ درصد در سال ١٣٨١ به ١/٤  درصد در سال ١٣٩٣ کاهش یافته و...

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتماد ، مهدی م. یک بیمار ایدز است. پدر یک دختر ٣ ساله که خودش و همسرش مدت‌هاست وارد فاز بیماری شده و تحت درمان دارویی قرار دارند. مهدی روزی را به یاد دارد که با نامه‌ای از پزشک زنان و زایمان همسرش، ٨ بیمارستان دولتی در تهران را زیر پا گذاشت تا بتواند برای سزارین همسرش نوبت بگیرد. ٨ بیمارستان که مسوولانش به محض خواندن متن نامه گفتند: «ما این بیمار (حتی حاضر نبودند اسم بیماری را بیاورند) را پذیرش نمی‌کنیم.»  مهدی یک ماه قبل را هم به یاد دارد. وقتی پزشک اطفال بیمارستان، مسافرت رفت و ناچار شدند با همسرش، دخترشان را به یک مطب خصوصی ببرند. دختری که سالم بود و آلوده نبود اما به دلیل آلوده بودن مادر، پزشک حاضر به معاینه کودک نشد.

مهدی رنگ درِ مطب تمام دندانپزشکانی که حاضر به پذیرش او و همسرش نشدند را خیلی خوب به یاد دارد. می‌شود از مهدی سراغ ایوب و مرتضی و پروانه و نسرین را هم گرفت. بیمارانی که فقط به دلیل «ایدز» از محل کارشان اخراج شدند.  «ایوب کارگر ساندویچ‌فروشی بود. هر پنجشنبه مرخصی می‌گرفت و می‌آمد تهران دارو بگیرد. کارفرما علت مرخصی‌های هفتگی را پرسید و ایوب هم داستان را گفت و اخراج شد. مرتضی هرجا رفت، بیمار بودنش را اطلاع داد و گفتند تو را لازم نداریم. بعد از یک سال بیکاری، آخرین کارگاهی که رفت از بیماری‌اش چیزی نگفت. یکی از کارگرها فهمید و مرتضی را لو داد و مرتضی را اخراج کردند. پروانه در کارگاه بسته‌بندی پای مرغ کار می‌کرد. بعد از دو سال خواست با وجدان باشد. در موعد تمدید قرارداد، بیماری‌اش را اطلاع داد و بلافاصله اخراج شد.

حتی حقوقش را هم ندادند. نسرین هم مربی مهدکودک بود. وقتی کارکنان مهد از بیماری نسرین با خبر شدند، این زن مجبور شد از آن محل برود.»  خبرهای مسوولان در زندگی مهدی و همسرش و ده‌ها بیمار مثل آنها هیچ تاثیری ندارد. بیماران ایدز به موفقیت‌های مسوولان کاری ندارند. جامعه، رفتارهای جامعه، این بیماران را به اقلیت منزوی و مهجوری تبدیل کرده که سایه تحقیر و تبعیض و طرد را با ثانیه‌های زندگی شان همراه می‌بینند. آنها چیزی نخواستند و نمی‌خواهند جز آنکه در دل همین جامعه‌ای که زخم بیماری بر دل آنها نشاند، مانند سایر شهروندان و همسایگان و بستگانشان، از حقوق شهروندی برخوردار باشند. ناچیزترین حق یک شهروند، احترام و پذیرش است. مسوولان که تریبون‌های رسمی در اختیار دارند، فاصله شان با واقعیت محرومیت‌های شبانه‌روزی این بیماران بسیار است.

مسوولانی که باور نمی‌کنند ٣٠ سال بعد از شناسایی نخستین مبتلای ایدز در ایران، هنوز کارفرمایانی هستند که یک بیمار ایدز را به دلیل یک بیماری غیرقابل انتقال از طریق معاشرت‌های روزانه اخراج می‌کنند و هیچ یک از مفاد قوانین کار هم نمی‌تواند این کارفرما را مجبور به بازگرداندن نیروی اخراجی کند و هنوز پزشکانی هستند که به دلیل ناآگاهی از واقعیت‌های ایدز، سوگندنامه خود را زیر پا گذاشته و از پذیرش و معالجه بیمار ایدز خودداری می‌کنند. وزیر بهداشت هم باور نمی‌کرد و وقتی روز گذشته با پرسش‌ها مواجه شد ابراز امیدواری کرد که این پرسش‌ها از مبنا اشتباه باشد.

 بیشترین اعتراض بیماران اچ‌آی‌وی ایدز درباره رفتار پزشکان است و بسیاری از بیماران به این نتیجه رسیدند که در مراجعه به مطب پزشکان، بیماری‌شان را عنوان نکنند چون در غیر این‌صورت پزشک از پذیرش این بیمار به دلیل آلودگی به ویروس اچ‌آی‌وی خودداری می‌کند. آیا دستورالعملی برای برخورد با این رفتار پزشکان در مقابل بیماران اچ‌آی‌وی ایدز وجود دارد؟

ترجیح می‌دهم معاون بهداشت به این سوال شما پاسخ بدهد چون من واقعا تا به حال با این سوال مواجه نشدم که همکاران من نسبت به این بیماران کم توجهی داشته باشند. اگر این اتفاق واقعیت داشته باشد که جای تاسف دارد ولی در عین حال من در این باره هیچ اطلاعی ندارم. (معاون بهداشت در پاسخ گفت که خودداری پزشک و پرستار و بیمارستان از پذیرش بیمار ایدز به دلیل این بیماری، تخلف و قابل پیگیری صنفی، قضایی و قانونی است.)

 شما جراح هستید و با خون سروکار دارید. اگر بیمار ایدز پیش خودتان بیاید و بگوید من آلوده هستم، شما او را می‌پذیرید؟

من، کم بیمار ایدزی عمل نکرده‌ام.

 بیمار اچ‌آی‌وی ایدز.

بیمار اچ‌آی‌وی ایدز کم عمل نکردم. دوستانم مبتلا بودند و بیمار مبتلا هم دارم و عمل کردم. اصلا فرقی نمی‌کند با سایر بیماران. شاید حتی به بیمار ایدز توجه بیشتری کردم چون این بیمار واقعا مستحق توجه بیشتر بوده، فردی که بدون اینکه اطلاع داشته باشد یا تقصیری داشته باشد، فقط به دلیل عدم آگاهی‌بخشی مبتلا شده. به نظر من، پزشک و جامعه پزشکی به این گروه توجه بیشتری دارند تا اینکه بخواهند از آنها فاصله بگیرند.

 این بیماران مواردی از پذیرش نشدن، به خصوص در دندانپزشکی‌ها را گزارش داده‌اند.

من نشنیدم ولی اگر پزشکان این کار را کرده باشند، نشان می‌دهد که مطلع نیستند و آنها هم نمی‌دانند که اچ‌آی‌وی و ایدز چیست و ناشی از این است که در این باره مطالعه نکردند ولو اینکه پزشک یا پرستار یا ماما یا شاغل در گروه پزشکی هستند. اگر از این بیماری اطلاع داشتند قطعا اضطراب و هراس نداشتند. من در عین حال حرف شما را تایید نمی‌کنم و آرزو می‌کنم این خبر یا این سوال از مبنا درست نباشد ولی اگر هم درست باشد، متاسفم چون نشان می‌دهد که پزشکان کم اطلاع هستند و لباسی که پوشیدند حکم می‌کند نه تنها به این بیماران خدمت بدهند بلکه خدمت ویژه هم بدهند.

 این بیماران مشکلی هم با قانون کار دارند. اگر در محل کارشان بیماری شان را اعلام کنند کارفرما آنها را اخراج می‌کند و هیچ حمایت قانونی هم برای بازگشت این بیماران وجود ندارد.

 شما می‌توانید در جلسات هیات دولت با وزیر تعاون این را مطرح کنید یا از رییس‌جمهوری بخواهید که این مشکل را حل کند؟

مگر قانونی داریم که اجازه دهد این بیماران را اخراج کنند؟

 خیر ولی کارفرما در صورت اطلاع از این بیماری، اخراج می‌کند.

ما قانون حمایت از کارکنان و کارگران داریم که چنین اجازه‌ای را از کارفرما می‌گیرد.

 ولی بیماران اخراجی بازگشت به کار نداشتند.

اگر موردی هست به من اطلاع بدهید. من در هیات دولت مطرح می‌کنم.

 آیا ممکن است هیات دولت برای حمایت از این بیماران تصمیمی بگیرد و مصوبه‌ای داشته باشد؟

وقتی منعی برای اشتغال این بیماران وجود ندارد و از آن طرف، قانون حمایت از کارگر و ادامه فعالیت این بیماران وجود دارد، دیگر نیاز به مصوبه جدیدی نیست. اگر خطایی صورت گرفته و کارگری به دلیل ابتلا به این بیماری اخراج شده، طبق قانون کار باید توسط قاضی و دستگاه قضایی احقاق حق شود و وزارت تعاون هم با ساز و کارهای خود از این بیمار حمایت کند. من می‌توانم این مساله را به همکارم آقای دکتر ربیعی؛ وزیر تعاون  منتقل کنم و اگر ایشان تشخیص داد که در این باره نیاز به مصوبه جدیدی هست، پیشنهادی به کمیسیون اجتماعی دولت برود و در هیات وزیران تصویب شود.