۰ نفر

آیا کاهش بیکاری واقعیت دارد؟

۱۹ فروردین ۱۳۹۱، ۱۷:۴۹
کد خبر: 256
چند روز پیش، رئیس کل بانک مرکزی از کاهش نرخ بیکاری خبر داد. وی در این باره گفته است: در سال 90، روند شاخص‌های بازار کار، بهبود نسبی نشان می‌دهند؛ نرخ بیکاری در سه ماهه سوم سال 90 به 11.8 درصد رسید که در مقایسه با فصل مشابه سال پیش، 0.3 واحد درصد کاهش نشان می‌دهد. حال براستی چه اتفاقی عامل کاهش بیکاری شده و آیا واقعا بیکاری کاهش یافته است؟ به گزارش «تابناک»، کاهش نرخ بیکاری تنها در ظاهر قضیه است و جای شگفتی است، مسئولینی که این امر را می‌دانند، چرا به این آمار تکیه می‌کنند!
بنا بر آمار موجود، نرخ بیکاری در سه ماهه سوم سال 90، 11/8 است که این نرخ برای سه ماهه سوم سال 89، 12/1 است. درست است که در ظاهر امر، این دو نرخ، حکایت از کاهش نرخ بیکاری دارد، ولی اگر یک اطلاع دیگر نیز داده شود، به خوبی درمی‌یابیم که واقعیت امر چه بوده است.

یکی از ‌پرسش‌های نمایندگان در روز سؤال از رئیس جمهور، بحث ایجاد اشتغال بود که به نظر مجلس با نرخ رشد اقتصادی سال‌های 88 و 89 ایجاد یک میلیون و ششصد هزار شغل در سال 89 غیر منطقی به نظر می‌رسید؛ پرسشی که با تنها با این پاسخ رئیس‌‌جمهور همراه بود: چرا نمی‌شود یک میلیون و ششصد هزار شغل درست کرد؟

در سه ماهه سوم سال 89، جمعیت فعال کشور، 23 میلیون و هفتصد هزار نفر بوده است، حال آنکه این جمعیت فعال در سه ماهه سوم سال 90 به 22 میلیون و هفتصد هزار نفر رسیده و این در حالی است که به گفته خود مقامات وزارت تعاون، کار و رفاه تأمین اجتماعی، سالانه بیش از یک میلیون متقاضی شغل وارد بازار کار می‌شود. به بیان ساده‌تر، جمعیت فعال نه تنها نباید کاهش پیدا می‌کرد، بلکه باید نزدیک به یک میلیون نفر نیز بدان افزوده می‌شد. حال آیا با وجود این اطلاعات، باز هم می‌توانیم از کاهش نرخ بیکاری به عنوان عامل مثبت ارزیابی کنیم؟ گویا، نمی‌خواهیم واقعیت را بررسی کرده و بر پایه آن به بهبود عملکرد خود بیندیشیم؟! اگر آقای بهمنی، تنها به نرخ بیکاری اشاره کرده‌اند، خوب است در کنار اعلام آن نرخ، می‌فرمودند، در سه ماهه سوم پاییز 90 نسبت به سه ماهه سال 89، یک میلیون نفر، وارد بازار کار نشده و از جمعیت فعال بیرون رفته‌اند و همچنین بیان می‌داشتند که به میزان هشتصد هزار شغل نیز از میان رفته است؛ به بیان دیگر، در سه ماهه سوم سال 90، میزان شاغلین بیست میلیون و صد هزار نفر بوده که هشتصد هزار نفر، کمتر از میزان شاغلین در سه ماهه سوم سال 89 ـ که بیست میلیون و نهصد هزار نفر بوده ـ است. بنابراین، اگر این گزاره‌هایی را که آقای بهمنی مرقوم نکرده بودند، بر زبان آوریم، درمی‌یابیم که کاهش نرخ بیکاری، بیش از آنکه ناشی از افزایش اشتغال باشد، ناشی از کاهش جمعیت فعال در کشور است. همچنین به جای آنکه نرخ بیکاری را معیار بهبود بازار کار گذاریم، می‌گفتیم چه بر سر اقتصاد ایران آمده که نه تنها یک میلیون نفر ـ که قرار بود سالانه وارد بازار کار شوند‌ ـ وارد نشده، بلکه از همان بیست و سه میلیون و هفصد هزار نفری که در سه ماهه سوم سال 89 حضور داشته‌اند، یک میلیون آن نیز بیرون شده و هشتصد هزار شغل نیز از میان رفته است؟