مطلب بالا بخشی از صحبتهای سعید لیلاز، تحلیلگر اقتصادی است که به بررسی چگونگی پدید آمدن بورژوازی پرداخت . او بر این باور است نه برنامه در ایران جواب میدهد و نه استراتژی صنعتی؛ معتقد است آنها که استراتژی مینویسند تنها به فکر درآمد زایی برای خود هستند. می گوید وقتی درآمدهای نفتی در کشور بالا می رود استراتژی توسعه صنعتی در ایران فراموش میشود. دولت آقای محمود احمدی نژاد که بر سر کار آمد استراتژی صنعتیای را که از قبل وجود داشت به دور انداخت. ایران هر زمان بیپول میشود وحرف از اقتصاد مقاومتی، ساختار و ... میزند و هروقت پولدار میشویم تنها به فکر خرج کردن هستیم. این تحلیلگر اقتصادی به بررسی دقیق اینکه چطور با افزایش درآمدهای نفتی عدالت اجتماعی کهدر دولت قبل بسیار از آن حرف میزد تنها در حد یک « واژه» باقی ماند، تاکید میکند: بسیاری از اتفاقهایی که تا کنون در اقتصاد افتاده وموجب فقیر شدن بخش عظیمی از جامعه شده از پیش قابل پیشبینی بود.
او میگوید بهترین دوران توزیع درآمد براساس عدالت اجتماعی مربوط به دوران سید محمد خاتمی بوده است اما در انتخابات سال 84 شاهد بودیم جریانهای فکری دیگری به قدرت رسید. به عقیده سعید لیلاز همه معضلات اقتصادی امروز بازتاب درآمدهای نفت است. لیلاز در پاسخ به این پرسش که روند معیوب تاثیر درآمدهای نفتی در اقتصاد تا چه زمان قرار است ادامه پیدا کند، میگوید: اگرچه دولت یازدهم درصدد ایست این چرخه است اما تا زمانی که پول نفت هست این روند نیز ادامه خواهد داشت. لیلاز بر این باور است که ایران فقیر شده و تا زمانیکه این بی پولی وجود دارد اراده دولت یازدهم به تنهایی کاری از پیش نخواهد برد. وی میگوید : اگر امشب فروش نفت ایران دو برابر شود درآمد نفتی سال95 به نصف بدترین سالهای دوران تحریم میرسد چراکه آثار مثبت رفع تحریمها را کاهش درآمد نفت پیشخور کرده است. چون در ایران چشماندازی برای بهبود فروش نفت وجود ندارد خیلی از این دست پیشبینیها دور از انتظار نخواهد بود. به گفته لیلاز : «اول سال پیشبینی من این بود که رشد اقتصادی در ایران تا 3 درصد است. اما چون شاکله رشد اقتصاد در ایران را بخش خدمات شکل داد و بخش خدمات نیز در این سالها از رکود آسیب ندیده است و بهدلیل آنکه سهم بخش خدمات در تولید ناخالص ملی 54 درصد است پیشبینی من آن است که این بخش امسال تاثیر خوبی روی رشد اقتصادی در ایران داشته باشد ». هیچ صادراتی تا ابد نمیماند لیلاز با توضیح اینکه اصول فقه چگونه با بحثهای اقتصادی و توسعهای آمیخته شده است، میگوید: « اینکه گفته میشود چرا ما در ایران اکونومیست نداریم اشتباه است چرا که «المکاسب» شیخ مرتضی انصاری همان اکونومیستی است که باید در ایران وجود داشته باشد و ما نباید خود را میان الفاظ پنهان کنیم.» لیلاز در ادامه با تاکید بر اینکه باید رابطه زیر بنا و روبنا در اتفاقهایی که رخ داده است به خوبی شناسایی شود، توضیح میدهد: « وقتی بورژوازی انگلیس بزرگ می شود و بریتانیای کبیر هژمونی به جهان پیدا میکند یک آقایی پیدا میشود به نام «آدام اسمیت» که این هژمونی را برای آنها تئوریزه کند. آدام اسمیت میگوید اقتصاد آزاد لطفا، قبل از آدام اسمیت مرکانتالیستها میگفتند حداکثر صادرات و حداقل واردات که بازتابش هم امپریالیسم اسپانیا و پرتغال بود؛ آنها می گفتند طلا و جواهر خوب است بعد که اسپانیا به دلیل اشتباه مرکانتالیستها از هم پاشید چرا که هیچ صادراتی تا ابد نمیتواند دوام داشته شد؛ بریتانیا میآید و حرف از سرمایهداری میزند. پدیده بورژوازی ملی سعید لیلاز با تحلیل آنچه تا کنون در تاریخ رخ داده است به بررسی پیدایش «بورژوازی ملی» اشاره کرد وتوضیح داد: «میگفتند ما باید مرزها را برداریم، گمرکات داخلی را بسته وگمرکات بینالمللی را برقرار کنیم .اسم آن را هم گذاشتهایم بورژوازی ملی تا بتوانیم عقبماندگی در اقتصاد خود را جبران کنیم.» چکیده توضیح این اتفاق این است که چیزی به نام اقتصاد جهانی وجود ندارد و هر کشوری با اقتصاد ملی خود توسعه پیدا می کند. به گفته لیلاز این حرکتها موجب رشد وشکوفایی اقتصادها شد. طبقات اجتماعی شکل گرفتند و از نیمه قرن هجدهم میلادی که انقلاب صنعتی اتفاق میافتد میلیونها روستایی به شهرها هجوم آوردند. اتحادیههای کارگری به گفته این تحلیلگر اقتصادی کارگرها که زیاد شدند شروع به فکر کردن کردند وتشکیل اتحادیههای کارگری دادند در همان زمان بود که مارکس وارد میدان شد. مارکس دعواهای جغرافیایی قدرتها را به دعواهای طبقاتی تبدیل میکند. این اتفاقات تحولات در اجتماعات مختلف را نشان میهد. در پایان این بخش تحلیلگر اقتصادی توضیح میدهد که در سه سطح نیروهای اجتماعی به معنی عام در توسعه صنعتی میتوانند تاثیر گذار باشند.دیگری نیروها وجریانهای سیاسی تشکلهای صنفی صنعت و استراتژیستها هستند.