سفندیار رحیم مشایی نام آشنایی برای اهالی سیاست و شاید همه مردم ایران باشد. نزدیکترین فرد به محمود احمدینژاد، شایعات بسیاری پیرامون رابطه وی و رئیس دولت دهم بر سر زبان عام و خاص رواج داشت. از رابطه مرید و مرادی تا تاثیرهای متافیزیکی و ... هر چه بود قرابت این دو و تاثیرگذاری مشایی بر احمدینژاد و دفاع جانانه رئیس دولت از وی چیزی نیست که کسی بتواند منکر آن شود. این پیوند مستحکم فراتر از یک رابطه شخصی تا بدانجا بسط و توسعه یافت که سپهر سیاسی را مرهون از نتایج خود کرده و به انشقاق نمایان میان اصولگرایان و دولت انجامید. مشایی مرد سایهها و گمانهها و خلوتنشین پردهها بود و همین نکته همواره پیرامون وی هالهای ایجاد کرده است. به گزارش خرداد از منابع موثق نزدیک به سه هفته پیش، مشایی دچار عارضه قلبی و سکته میشود و به عمل باز قلب دست میزند. نکته جالب آنکه این خبر در هیچ رسانهای بازتاب نیافته و بطور کامل مخفی میماند اما داستان چه بوده است؟ پس از سکته قلبی مشایی او به سراغ دوست نزدیک و سفیر سابق ایران در شیلی کامبیز جلالی و همسر وی رفته و از آنان برای انجام عمل به شکل محرمانه کمک میخواهد. جالب است بدانید که
همسر آقای جلالی خواهر زاده آقای مشایی خانم دکتر " طاهره محمد صالحی" است. متخصص کودکان و رئیس پیشین بیمارستان "شهید فهمیده"، که مدت خدمت وی نیز تا 10 آذر 92 ادامه داشت و با آمدن دولت جدید وی از ریاست بیمارستان کنار گذاشته میشود. مشایی با کمک و همراهی این دو وسایل و تدارک برای عمل جراحی باز قلب در نهایت اختفا را فراهم میکند و اینگونه میشود که این فعل و انفعال مخفی میماند. البته علت مخفی کاری هم شاید به این جمله مشایی باز گردد که در اردبیهشت سال 90 رسانهای شد. او در مراسمی در جمع نزدیکان و دوستانش خطاب به منتقدان و اصولگرایان گفته بود: «بنده الان میگویم، یک سربازم از رو هم نمیروم ، مگر از جسد من رد شوند، من سرباز نظامم، سرباز ولایتم کوتاه نمیآیم، آدمی هم نیستم که اهل سکته، پکته باشم ، ولی به خاطره من بعضیها سکته میکنند، بعدا میبینم!!»
پس از خداحافظی دولت دهم از عرصه اجرایی، احمدینژاد، بقایی و جوانفکر دولت مردان پیشینی بودند که هر از گاهی پیرامون آنان حرف و حدیثهایی ایجاد شده و بعد رسانهای مییافت اما از اسفندیار دولت در طول مدت سپری شده خبر چندانی انعکاس نیافته است.