۰ نفر

بهار ترسناک دونالد ترامپ

۲۰ فروردین ۱۳۹۷، ۶:۴۵
کد خبر: 262823
بهار ترسناک دونالد ترامپ

بهار فرا رسیده است. با روشنایی بیشتر خورشید و طولانی‌شدن روزها، گل‌ها شکوفه زده‌اند؛ اما وقتی به جهان بین‌الملل نگاه می‌کنیم، چشم‌انداز روشنی را در مقابل نمی‌بینیم.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق،  در خاورمیانه اسرائیل، ایران و سوریه را تهدید نظامی می‌کند. عربستان سعودی نیز با ایران در چالشی جدی است و تلاش می‌کند مانع افزایش نفوذ این کشور در منطقه شود. در مصر، عبدالفتاح السیسی با استفاده از عملیات نظامی و سرکوب مخالفانش در انتخابات پیروز شد و دوباره بر قدرت چنبره زد. همچنین ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه، با لطف همکاری سرویس‌های امنیتی و دوستانش در مافیای روسیه، تمام تهدیدها علیه مسکو را از بین برد و توانست پیروزی خود را در انتخابات تضمین کند؛ اما در داخل، کرملین از این استعماری گانگستری خشنود نیست و تلاش می‌کند از این روش تنها برای تضعیف دموکراسی در نقاط دیگر جهان بهره ببرد. سپس به چین می‌رسیم؛ جایی که شی‌ جین پینگ توانست به قدرتمندترین و بانفوذترین رهبر این کشور از زمان مائو تسه‌تونگ تبدیل شود. شی جین پینگ نخستین رهبری است که در این مدت طولانی به قدرت مائو نزدیک شده است.

اگر این تحول را در کنار کاهش اقبال به دموکراسی‌های لیبرال و افزایش محبوبیت الگوی حکومت‌داری چین در یک دهه گذشته بگذاریم، دلالت‌های ژئوپلیتیک داستان بیشتر نمایان می‌شود. در نوزدهمین کنگره حزب کمونیست که در سال گذشته برگزار شد، اشاره‌های آشکاری بر پایان انزواگرایی سیاسی در خارج و بازتعریف نقش بین‌المللی آن دیده شد؛ امری که در دوران پسامائو به‌دقت از آن احتراز می‌شد. حتی در ایالات متحده آمریکا، کشوری که همواره داعیه رهبری جهان آزاد را داشته است، چشم‌انداز تاریکی پیش‌روست. تحت رهبری هری تورمن، جورج دبلیو بوش، جان اف کندی و باراک اوباما، این کشور سیستم بین‌المللی بهتری را شکل داد؛ اما درحال‌حاضر دونالد ترامپ نادان، ناعادل، فریبنده و ترسناک در حال ازبین‌بردن این میراث است.

زمانی که او برای اولین‌بار وارد انتخابات شد، برخی بر این باور بودند که او به‌مرور در جایگاه مناسب خود قرار می‌گیرد. آنان بر این باور بودند که با اتمام کمپین‌های انتخاباتی، آرام‌شدن او و حلقه‌زدن مشاوران عاقل در کنارش، ترامپ به‌ناچار یاد می‌گیرد چگونه دولت آمریکا را هدایت کند؛ اما این خوش‌بینی به‌شدت نابجا بود.

با آغاز سال دوم ریاست‌جمهوری، ترامپ حتی به‌مراتب بدتر از گذشته عمل می‌کند؛ هر زمان که خلق‌‌وخوی یکی از اطرافیانش او را آزار می‌دهد، بدون توجه به توصیه مشاوران و مقامات دیگر، آن فرد کنار گذاشته می‌شود. به‌تازگی او جایگزینی برای رکس تیلرسون، وزیر خارجه سابق آمریکا، تعیین کرده است؛ کسی که به‌عنوان یکی از «بزرگان اتاق» شناخته می‌شد تا از ایالات متحده و جهان در برابر نادانی‌های ترامپ حفاظت کند. اکنون مایک پمپئو، رئیس سابق سیا، عهده‌دار این سمت شده است.

حتی بدتر از این، او جایگزینی برای هربرت مک‌مستر، مشاور امنیت ملی خود، معرفی کرد؛ جان بولتون. در حقیقت این جایگزینی خطرناک‌ترین تصویری بود که ترامپ می‌توانست برای غرب به نمایش بگذارد. بولتون یکی از طرفداران شعار «نخست آمریکا» ترامپ است و به‌شدت به حذف رقبای آمریکا اعتقاد دارد. او مدافع سرسخت اقتدار آمریکا و طرفدار ستیزه‌گر استفاده از این اقتدار در خارج از مرزهای آمریکاست. بولتون هرگز از آشکارشدن نظرات تند خود ابایی ندارد، چه در جایگاه یک مقام دولتی، چه در نوشته‌هایش در روزنامه‌ها و چه از تریبون شبکه فاکس‌نیوز.

آقای بولتون دخالت ادعایی روسیه در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۲۰۱۶ آمریکا را یک «اقدام واقعی جنگی» می‌داند که واشنگتن هرگز نباید آن را تحمل کند. در جولای ۲۰۱۷، وقتی دونالد ترامپ و ولادیمیر پوتین ملاقات کردند و پوتین هرگونه دخالت در انتخابات را رد کرد، بولتون نوشت پوتین با کمک بهترین تمرین‌های کا‌گ‌ب، سازمان اطلاعاتی روسیه، دروغ می‌گوید. به‌تازگی و در پی ماجرای مسموم‌شدن سرگئی اسکریپال، جاسوس سابق روسیه در بریتانیا، جان بولتون گفت: «غرب باید پاسخی بسیار محکم به روسیه بدهد».

بولتون سناریوهای خود را با صراحت بیان کرده است؛ گرچه همه با آن موافق نیستند؛ اما به نظر می‌رسد بولتون در تلاش است این کشتی را غرق کند. حتی گفته می‌شود بولتون خط‌مشی‌ها را نیز برای خروج از توافق هسته‌ای ایران تدوین کرده و در حال هماهنگی با متحدان اروپایی است. به نوشته بلومبرگ، ترامپ دنبال ایجاد تغییرات در توافق هسته‌ای است، اما بولتون می‌خواهد روسیه و چین را که در سال ۲۰۱۵ در مذاکرات هسته‌ای با ایران مشارکت داشتند، از فرایند مشورت با واشنگتن کنار بگذارد.

این سیاست‌ها باعث شده این بهار، خطرناک‌ترین بهار جهان بین‌الملل باشد. پس همان‌گونه که ترامپ و تیم او، سیاست‌های متضاد را یکی پس از دیگری طراحی می‌کنند، دموکراسی‌های دیگر جهان باید برای پاسخ‌گویی به این سیاست‌ها، به‌طور مؤثر با یکدیگر همکاری کنند. تنها در این شرایط است که می‌توان امید داشت تا زمانی که مسئولیت‌پذیری مسئولان آمریکایی بیشتر شود، جامعه بین‌الملل در شرایط کنونی و نه اسفناک‌تر باقی بماند.