همانگونه که گفته شد باید بخواهید که شاد باشید و برای خواستن باید دلایل کافی داشته باشید.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان، اگر فقط یکبار از خود دلیل چیزی را بپرسید و از خود بپرسید چرا، ناخودآگاه به دنبال راه حلها میگردید.برای شادی و شاد زیستن باید تلاش کنید و در این نوشتار میآموزید که چگونه این کار را انجام دهید.
دنبال مقصر بودن
کارفرماها قدر کارهای شما را نمیدانند. پیک بستههای شما را دیر به دستتان میرساند و... اینها مواردی هستند که شما دیگران را برای آن سرزنش میکنید. اما شاید شما هم مقصر باشید. شاید کارتان را به خوبی انجام نداده اید. شاید انتظار دارید کارها زودتر از زمان لازم انجام شوند. سعی کنید به جای سرزنش کردن دیگران، مسئولیت مشکلاتی که پیش میآید را به عهده بگیرید. این کار به هیچ عنوان سخت و آزار دهنده نیست و حتی بسیار هم کمک کننده است زیرا شما دفعه بعد بیشتر روی کارهایتان تمرکز میکنید و آنها را بهتر انجام میدهید. در نتیجه، هرچه کارها را درستتر و هوشمندانهتر انجام دهید، خوشحالتر نیز خواهید بود.
جلب توجه کردن
هیچ کس شما را برای لباسها، ماشین،عنوان یا معلومات و هنرهایتان دوست ندارد. مردم شاید آنها را دوست داشته باشند اما به این مفهوم نیست که شما را دوست دارند. البته شاید ظاهر قضیه این طور به نظر برسد که آنها برای این موارد شما را دوست دارند اما ظاهر مسائل کاملا بی مفهوم و بی اساس است.رابطهای که مبتنی بر بر ذات شما نباشد، رابطهای واقعی نیست. رابطههای واقعی شما را خوشحالتر میکند و شما فقط زمانی میتوانید یک رابطه حقیقی ایجاد کنید که به دنبال تحت تاثیر گذاشتن دیگران و جلب نظر نباشید و بیشتر روی آن چیزی که واقعا هستید، تمرکز کنید.
وابستگی
شما وقتی از چیزی میترسید یا احساس ناامنی میکنید، محکم به چیزهایی میچسبید که میشناسید، حتی اگر آن موارد برایتان خوب نباشند. وجود نداشتن ترس و ناامنی دلیلی برای خوشحال بودن نیست، بلکه فقط این احساسات بد وجود ندارند.نگهداشتن چیزهایی که فکر میکنید لازم دارید به معنای شاد بودن نیست. آنها را رها کنید و مطمئن باشید، میتوانید به آنچه که میخواهید برسید. حتی اگر در به دست آوردن چیزهایی که میخواهید موفق هم نبودید، اما تلاش شما برای رسیدن به اهدافتان احساس بهتری به شما در مورد خودتان میدهد.
حرف دیگری را قطع کردن
قطع کردن حرف دیگران فقط یک کار بیادبانه نیست. وقتی شما حرف کسی را قطع میکنید، در واقع به او میگویید:«من به حرف تو گوش نمیکنم، من میدانم که چه میخواهی بگویی» یا «من به حرف تو گوش میکنم اما تصمیم دارم آنچه میخواهم را بگویم.» آیا دوست دارید دیگران دوستتان داشته باشند؟ با دقت به حرفهای آنها گوش کنید. برای اینکه مطمئن شوید حرفهای آنها را درست متوجه شدهاید، سوال بپرسید. آنها برای این کار از شما قدردان خواهند بود و دوستتان خواهند داشت و این مساله به شما هم احساس خوبی میدهد.
نالیدن از مشکلات
کلماتی که از دهان شما خارج میشوند، بسیار تاثیرگذار، به خصوص روی خود شما هستند. نالیدن از مشکلات نه تنها به شما کمک نمیکند که اوضاع را بدتر هم میکند.اگر کاری اشتباه پیش میرود، با اعتراض و غر زدن وقت خود را تلف نکنید. انرژی خود را برای بهبود شرایط صرف کنید. حتی اگر در مورد کارها بنالید هم باید بالاخره آن را انجام دهید. پس بهتر نیست وقت و انرژی خود را هدر ندهید؟ سعی کنید در مورد مشکلات حتی با خودتان هم صحبت نکنید. بیشتر صحبتهای خود را روی یافتن راهکار مناسب برای حل مشکل معطوف کنید. همین روند را با دوستان و همکاران خود نیز پیش بگیرید. دوستان به یکدیگر کمک میکنند تا زندگی خود را بهتر کنند.
کنترل کردن
حتی اگر مدیر یا یک کارمند ساده باشید، تنها چیزی که میتوانید واقعا کنترل کنید، خودتان هستید. هنگامی که تلاش میکنید دیگران را کنترل کنید، در واقع اعلام میکنید شما، اهدافتان، رویاهایتان و حتی نظراتتان بسیار مهمتر از مال دیگران است. در ضمن، کنترل کردن فقط یک راهکار کوتاه مدت و موقتی است زیرا کنترل با ترس، فشار، تایید یا اجبار همراه است که هیچ کدام از اینهاحس خوبی به شما نمیدهد. سعی کنید افرادی را پیدا کنید که با فکر شما هماهنگ هستند. آنها بیشتر و صادقانهتر کار میکنند و رابطه بهتری با شما خواهند داشت. به این ترتیب شما و آنها خوشحال خواهید بود.
انتقاد کردن
شاید تحصیلات بالاتر، تجربه، پول و موفقیتهای بیشتری داشته باشید اما اینها دلیل نمیشود که باهوش تر، بهتر یا فهمیدهتر باشید. اینها شما را «شما» میسازند: خاص، بی همتا، منحصر به فرد اما در انتها فقط شما هستید.همه افراد با هم فرق دارند. هیچ کدام بهتر یا بدتر نیستند، بلکه فقط با هم فرق دارند. به جای انتقاد کردن و دنبال عیب گشتن، به این تفاوت احترام بگذارید. در این حالت همه احساس بهتری خواهند داشت.