۰ نفر

رئیس کنفدراسیون صادرات مطرح کرد:

بی ثباتی نرخ ارز نه به نفع صادرکننده و تولید کننده است، نه به نفع اقتصاد

۶ دی ۱۳۹۵، ۱۰:۴۹
کد خبر: 166749
بی ثباتی نرخ ارز نه به نفع صادرکننده و تولید کننده است، نه به نفع اقتصاد

نزدیک به یک ماه می شود که تحمل ارزتمام شده و نرخ آن با سرعت غریبی در حال افزایش است.

اگرچه برخی نمایندگان بخش خصوصی خواهان تثبیت نرخ ارز در تناسب با تورم بودند و بسیاری از آنها نرخ واقعی آن را نزدیک به نرخ امروزی و بالاتر از رقمی می دانستد که ارز پیش از این روند افزایشی تجربه کرده بود، اما به گفته محمد لاهوتی، رئیس کنفدراسیون صادرات این روزها که ارز به نرخ واقعی اش رسیده مشکل ساز شده است.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از فرصت امروز ، او انتقاداتی به روند عملکرد دولت دارد که با عدم پایبندی به قانون برنامه پنجم درافزایش ملایم نرخ ارز، عامل ایجاد این شرایط هیجانی شده و این امر اقتصاد را با مشکل جدی روبه رو کرده است. لاهوتی در گفت وگویی از اثرات این افزایش ناگهانی و آینده ارز گفته است.

نرخ ارز وارد روزهایی شده که شاید برای خیلی ها قابل پیش بینی نبود، بعد از روزهای نسبتا آرامی که درسال 95 گذراند به این جا برسد. پیش از این افزایش ناگهانی، تحلیل ها در مورد نرخ ارز متفاوت بود، بسیاری از نگه داشتن این نرخ راضی بودند، هر چند که برخی اعضای اتاق تهران در تحلیل های شان معتقد بودند نرخ ارز واقعی نیست. چرا نرخ ارز جهش کرد؟

قانون برنامه چهارم و پنجم تکلیف دولت را مشخص کرده، که نرخ ارز را در هر سال متناسب با تفاضل تورم داخلی و خارجی افزایش دهد، اما اشکال این است؛ نه در دو دولت قبل و نه دولت یازدهم که خودش را پایبند به قانون می داند این قانون اجرا نشد. زمانی که دولت یازدهم شروع به کار کرد، نرخ ارز بین 3550 تا 3600 بود، سه سال از این دولت می گذرد، اگر تورم را به صورت میانگین در این سال ها 15درصد بگیریم، حدود 45 درصد می شود.

با این نرخ متوسط تورم و تکلیف قانونی بر دولت، امروز نرخ دلار باید 5هزار تومان باشد اما این اتفاق نیفتاد به این دلیل که دولت علاقمند به افزایش نرخ ارز نبوده و دیگر اینکه احتمال می داد در نرخ تورم تاثیر بگذارد. اگرخاطرتان باشد آقای نوبخت یک سال پیش در اتاق ایران صحبت کردند، گفتند ما به اندازه 50 درصد نرخ تورم به دلار اجازه رشد دادیم که به نظر من آن را هم نداده بودند، منظور ایشان دلار 2650 تا 3هزار تومانی بود.

یعنی ارز مبادله ای یا ارزی که در بودجه در موردش صحبت می شد. لذا اینها فنر ارز را پایین نگه  داشت و با برداشته شدن ارز مبادله ای از برخی کالاها و جایگرین کردن آنها با ارز متقاضی، تقاضا را در بازار افزایش داد در صورتی که عرضه ارز صادراتی افزایش پیدا نکرد.

افزایش نرخ با چه روندی باید اتفاق می افتاد، آیا در این شرایط تزریق ارز به بازار کمک می کند؟

دولت به هر دلیلی نتوانست ارز مورد نیاز را تزریق کند یا شاید هم نخواست، در نتیجه دلار امروز از 4 هزار تومان هم گذشته است. ما اگربخواهیم سال های گذشته را فراموش کنیم، نکته ای که باید مورد توجه قراربگیرد این است که در شروع سال نرخ دلار بین 3550 تا 3600 بود اگر تورمی که دولت اعلام می کند، یعنی تورم سالانه تا پایان امسال حدود 10 درصد و 2 درصد هم تورم جهانی در نظر بگیریم حدود 8دردصد نرخ ارز باید افزایش پیدا می کرد.

یعنی حدود 3950تومان می شد، پس نرخ امروز ارز، براساس فرمولی که در قانون برنامه آمده، نرخ واقعی خودش است. اما نقدی که به دولت وارد است و ایرادی که به دولت گرفته می شود این است اگر دولت نرخ ارز را در شش ماهه اول به صورت تصنعی ثابت و پایین نگه نمی داشت و اجازه می داد، با یک دوره زمانی حدود 1درصد یا کمتر افزایش پیدا می کرد در نتیجه این هیجان و تشویش به بازار تحمیل نمی شد.

اما برخی از این اقدام دولت به عنوان یکی از بهترین دستاوردها نام می بردند، اینکه توانسته نرخ ارز را ثابت نگه دارد؟

اما دولت نباید نرخ ارز را ثابت نگه دارد بلکه باید آن را تثبیت کند. این دو با هم متفاوت هستند. ثبات در واقع کنترل دامنه نرخ ارز است که در واقع به همان فرمول قانون برنامه پنجم برمی گردد. وقتی دولت بخواهد نرخ ارز را در یک قیمتی تثبیت کند یعنی آن قدر ارز به بازار تزریق می کند که قیمتش از نرخی که می خواهد بالاتر نرود.

این حرکت باعث می شود در بزنگاه هایی که دولت با کمبود منابع ارزی یا با کسری بودجه مواجه می شود نتواند کنترل نرخ ارز را مثل سابق نگه دارد، بعد افزایش هیجانی پیدا می کند؛ این مورد انتقاد ما به دولت است. اگر دولت از اول سال اجازه افزایش می داد الان به همین رقم رسیده بود اما با یک شیب ملایم و بدون ایجاد هرگونه هیجان به بازار.

الان این قیمت واقعی است، اما این هیجان که ایجاد شده، آسیب هایش چیست، اثراتش را در کجا می بینیم؟

هیجان در اولین قدم باعث بی ثباتی می شود، دیگر اینکه، افزایش هیجانی قیمت ها را در پی دارد. علاوه براین تب جمع آوری ارز و عدم عرضه آن باعث می شود افزایش قیمت ارز مجددا اتفاق بیفتند. همه اینها به مدیریت شناور برمی گردد. مدیریت شناور یعنی بانک مرکزی قادر باشد نرخ ارز را براساس فرمول قانون برنامه پنجم، متناسب با تورم به صورت مستمر افزایش دهد.

نه برای مدتی مانع از افزایش شود و فنر ارز را پایین نگه دارد. متاسفانه دولت قبل و این دولت به دلایل متعددی نرخ ارز را با تزریق دلارهای نفتی ثابت نگه می دارند که به نظرم این دلایل اقتصادی نیست، اما با جهش ناگهانی قیمت ارز بی ثباتی ایجاد می شود که این بی ثباتی نه به نفع صادرکننده نه تولیدکننده است و نه به نفع اقتصاد کشور.

شما پیش بینی می کنید باز هم این قیمت بالا برود یا دامنه تغییرات ثابت بماند؟

دولتمردان می گویند این قیمت ثابت نمی ماند و پایین می آید. در صورتی که به نظر من نرخ حدود 3900 تومان نرخ واقعی است. اینکه آیا بیشتر از این خواهد شد به سیاست های ارزی دولت بستگی دارد که تا چه حد می تواند ارز به بازار تزریق کند که آن را در یک شرایط متعادل نگه دارد. اگر زیاد تزریق کند ممکن است نرخ ارز کاهش پیدا کند.

آقای سیف گفته بودند نرخ ارز با ورود دلارهای صادرات پتروشیمی در پایان سال کاهش خواهد یافت، این اقدام چه تاثیراتی در این بازار خواهد گذاشت؟

بله، ارز پتروشیمی  ها می تواند در افزایش یا کاهش قیمت ارز تاثیر داشته باشد. آن هم درست است اما نه تا 10درصد. ارز وارداتی مورد نیاز کشور 55میلیارد دلار است (رسمی و  غیررسمی) اگر آمار صادرات تا پایان سال به 43 میلیون دلار برسد، 12میلیارد دلار تراز تجاری کشور برای واردات منفی است، یعنی دولت باید حداقل 12میلیارد دلار تزریق کند تا در صورت تک نرخی بودن ارز و یا ارز مبادله ای بفروشد تا بتواند مدیریت نرخ ارز را داشته باشد.

ولی به نظر نمی رسد این 12 میلیارد دلار در مقابل فروش نفت رقم بزرگی باشد که دولت نتواند به درستی عرضه و تقاضا را تنظیم کند ولی اینکه به چه دلیل این هیجانات در بازار ارز رقم می خورد جای تامل دارد. حتی اگر بخشی از ارزها مثل پتروشیمی که ممکن است مبالغ بزرگی هم باشد و به بازار به هر دلیلی تزریق نشود نباید تاثیر هیجانی بر نرخ ارز بگذارد. اگر این نرخ واقعی است و براساس تحلیل هایی که از بخش خصوصی برای رسیدن به نرخ واقعی بود، این رقم باید مناسب باشد.

من معتقد نیستم که نرخ 3 یا 4 یا 5هزار تومان نرخ مناسبی است. زمانی ما می توانیم بگوییم نرخ مناسب است که تک نرخی شده باشد و نرخ ارز براساس عرضه و تقاضا تعیین شود، حالا این عرضه و تقاضا بر چه عددی می ایستد، بحث جداگانه ای است.

اما آنچه مسلم است، سیاست گذاری دولت در جهت تک نرخی با نرخ دلار 3300 تومانی در بودجه 96 در تضاد است؛ من فکر می کنم اگر دولت نرخ دلار را در بودجه 3700 تومان اعلام می کرد و با تزریق ارز نرخ آزاد هم به این رقم می رساند برای رسیدن به تک نرخی شدن فاصله کمتری داشتیم، تا با این فاصله ای که الان ایجاد شده است.

فاصله 25درصدی بین ارز آزاد و ارزمبادله ای بسیار زیاد است و امکان تک نرخی شدن را سلب می کند. لذا من فکر می کنم حرکت دولت برخلاف شعارهایش در راستای تک نرخی نبوده، البته حالا دولت اعتقاد دارد نرخ ارز در بودجه فقط یک نرخ محاسباتی است ولی به نظر می رسد هرچه نرخ به واقعیت نزدیکتر شود محاسبات بودجه شفاف تر و برنامه های دولت بهتر می تواند اجرایی شود.

برای مثال در همین بودجه سال 96 برای جبران کسری 50میلیارد دلار از طریق استقراض در بودجه پیشنهاد شده در صورتی که اگر نرخ ارز را واقعی تر تعیین شود، درآمدها بیشتر و در مقابل کسری بودجه کمتر خواهد شد و کمتر دست ما به سوی کشورهای خارجی دراز خواهد شد. اینها نکاتی است که به نظر من می تواند محاسبات و برنامه ریزی ها را شفاف تر و عملیاتی تر کند.