۰ نفر

دو دهه تا مرگ آب‌های زیرزمینی مانده است

۲۳ فروردین ۱۳۹۶، ۹:۴۶
کد خبر: 187298
دو دهه تا مرگ آب‌های زیرزمینی مانده است

 مصرف آب زیرزمینی آن هم برای کشاورزی، ‌بحثی است که توجه بیشتر کارشناسان این حوزه را به خود جلب کرده است.

آنچه در مقاله اخیر نشریه نیچر مورد اشاره قرار گرفته است، ‌مصرف بی‌رویه منابع آب زیرزمینی توسط کشورهایی چون ایالات متحده امریکا، مکزیک، ‌چین، ‌هند و ایران است. افت شدید سفره‌های آب زیرزمینی در دشت‌های مختلف این کشورها و استفاده از آن برای به عمل آوردن محصولات کشاورزی، ‌بحثی است که از نگاه کارشناسان باید مورد توجه جدی قرار گیرد. محصولاتی که از سوی این کشورها به کشورهای دیگر صادر می‌شود، ‌مفهومی به عنوان آب مجازی را به میان می‌آورد؛ مفهومی که در محصولات مستتر است و ارزشی دوچندان به محصول تولیدشده می‌دهد.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتماد ، محصولاتی چون گندم، ‌برنج، ‌ذرت، ‌پنبه و ‌نیشکر ازجمله محصولاتی است که در این چند کشوری که مصرف‌کننده‌های اصلی آب زیرزمینی جهانند، ‌بیشترین تولید و صادرات و واردات را دارند. شاید اگر کشورها به تناسب ظرفیت آبی مناطق‌شان و اقلیم خود دست به کشت محصولات می‌زدند، ‌امروز با بحران ازدست رفتن آب‌های زیرزمینی مواجه نبودیم. دکتر مسعود تجریشی، ‌مدیر دفتربرنامه‌ریزی و تلفیق ستاد احیای دریاچه ارومیه  از مشکلاتی که به واسطه مصرف بی‌رویه منابع آبی زیرزمینی برای کشور ایجاد شده و خواهد شد، ‌سخن می‌گوید؛ مشکلاتی که اگر با همین رویه پیش برویم، ‌دو چندان خواهد شد و اثری از سفره‌های آب زیرزمینی که سال‌ها و قرن‌ها طول کشیده‌بود تا تشکیل شوند، ‌باقی نماند.

 

بحران در زیرزمین دشت‌های‌مان، آنجا که سفره‌های آب زیرزمینی تشکیل شده بود، ‌شدت گرفته است. اوضاع مصرف در کشور به گونه‌ای است که تیتر مقالات و گزارش‌های خبری می‌شویم. چقدر از عمر این آبخوان‌ها باقی مانده است؟

مساله‌ای که به آن اشاره کردید را می‌توان در ٤ بخش بررسی کرد؛ بخش اول نحوه استفاده از منابع است. آن چیزی که امروزه در دنیا با توجه به چالش آب که یک چالش جهانی است و به آن رسیدند، این است که باید یک سقفی در برداشت‌ها گذاشته شود. مثلا وقتی از آب‌های سطحی صحبت می‌کنیم، باید سقفی داشته باشد که چه مقدار از این آب‌های تجدیدپذیر را می‌توانیم‌برداریم. آنچه در حال حاضر در دنیا دیده می‌شود، برداشت ٤٠ تا ٤٥ درصدی است. دیگر اینکه چگونه می‌توانیم آب باقیمانده را که سهم محیط‌زیست است، در رودخانه‌ها سهمی برایش قایل شویم و مطمئن شویم اکوسیستم آبی هم سهمی برای خودش دارد. متاسفانه این را عمل نمی‌کنیم. با وجود اینکه در منطقه خشکی هستیم که نوسانات اقلیمی می‌تواند در آن مساله‌ساز باشد توجهی به این مساله نمی‌کنیم. وقتی ارومیه را نگاه می‌کنیم، میزان بارش امسال نسبت به سال گذشته ٢٧ درصد کم شده. ما حتما باید چیزی را جایی ذخیره داشته‌باشیم تا بتوانیم مصرف پایداری را برای حوضه آبریز داشته باشیم. مهندس چیت‌چیان، وزیر نیرو یک سال‌و‌نیم پیش در بحث آب‌های سطحی ابلاغیه‌ای را گذاشتند که سهم آب سطحی و اکوسیستم‌های آبی را مشخص می‌کرد. مثلا درباره ارومیه؛ ٢٦٠٠ میلیون مترمکعب سهم دریاچه است که رودخانه‌های منتهی به دریاچه باید این سهم را درنظر بگیرند. ما آب سطحی را می‌بینیم که قابلیت اندازه‌گیری هم دارد، اما موقعی که به آب زیرزمینی می‌رسیم، از دیده پنهان است. از زیر زمین چیزی را می‌کشیم بالا می‌آوریم. آبی که ممکن است در بعضی از مناطق سال‌ها طول کشیده تا تشکیل شود آنچه خطرناک است آن چیزی است که زیر زمین وجود دارد و هزاران سال طول کشیده تا ایجاد شود و قرار است برای نسل‌های آینده هم به جا بماند.

میزان مصرف این آب‌ها در کشور ما و دنیا به چه شکل است؟

متاسفانه مصرف آب زیرزمینی ما یک روند رو به رشدی دارد، ما الان تقریبا ٨ درصد آب‌های زیرزمینی که در دنیا دارد مصرف می‌شود را در کشور مصرف می‌کنیم. اگر این روند به همین شکل پیش برود، چیزی از آنچه طی این سال‌ها شکل گرفته‌بود، باقی نمی‌ماند. کشورهای دیگر دنیا به این سمت می‌روند که این مساله را کنترل کنند؛ در غرب امریکا، کالیفرنیا که قانونی در سقف برداشت آب زیرزمینی نداشته، دارند سقف می‌گذارند. پیش‌بینی شده تا سال ٢٠٢٥ حدود ٢٠ درصد آب زیرزمینی دنیا را ما مصرف می‌کنیم. کشورهای دیگر دارند می‌روند به سمت مصرف کمتر، ما برای اینکه محصولات کشاورزی بیشتری تولید کنیم و کشاورزی‌مان را گسترش دهیم، داریم می‌رویم به سمت مصرف بیشتر آب زیرزمینی.

در صورت افت آب‌های زیرزمینی چه اتفاقی برای اکوسیستم می‌افتد؟

اگر ما از آب‌های شیرین‌مان استفاده کنیم، تراز آب شیرین پایین می‌رود و آب شور جایگزینش می‌شود، همچنین آب شیرین باقیمانده هم غیر قابل استفاده می‌شود و شور می‌شود. نکته دوم اینکه این محیط متخلخل فضای سفره مثل اسفنج می‌ماند، فضای خالی از آب تحت تاثیر فشاری که ستون خاک وارد می‌کند، قرار می‌گیرد و این باعث فشرده شدنش می‌شود و آب جدید نمی‌تواند جایگزین آب قبلی شود. به این وسیله آب‌های تجدیدپذیر زیرزمینی‌مان را غیرقابل تجدیدپذیر می‌کنیم و باعث می‌شویم که یک‌بار مصرف شوند و دیگر نمی‌توانیم از آن استفاده کنیم این یعنی حقوق نسل‌های آینده را با خودخواهی خودمان زیر پا گذاشته‌ایم. حالا طبیعت چگونه به این کار پاسخ می‌دهد؟ یکی از عوارض آن، نشست زمین است. برخی از این قطارها که از ریل خارج می‌شوند به نشست زمین برمی‌گردد. فضای خالی از آب پر نشده زمین نشست می‌کند. در خیلی از مناطق، تاسیسات زیربنایی داریم، پمپ داریم، ساختمان داریم. زمین که نشست می‌کند، مجبور می‌شویم زیرسازی‌ها و ساختمان‌ها را دوباره تقویت کنیم و این یعنی هزینه مضاعف. از طرفی به لحاظ اقتصادی مجبور می‌شویم آب را از لایه‌های عمیق‌تر خاک بالا بیاوریم. اگر به سمت کرج و شهریار بروید، بسیاری از تاسیسات و کارخانه‌های صنعتی، مقنی‌هایی دارند که کارشان کف‌شکنی است، این کار نیازمند صرف انرژی بیشتری هم هست. وقتی آب زیرزمینی را از بین ببریم، پوشش گیاهی را از بین ببریم، باعث می‌شود سیلاب بیاید و خرابی به بار آید. اقلیم‌های‌مان به سمت گرم‌تر شدن می‌رود، اکوسیستم را، اقتصاد را به هم می‌زنیم و خسارت‌های زیادی را به بار می‌آوریم. این پدیده کاملا شناخته شده و شرایط پایدار وغیرقابل برگشتی را ایجاد می‌کند. نکته بعدی این است که از این آب‌های زیرزمینی که متعلق به نسل‌های بعدی هم هست، برداشت می‌کنیم و با آن گندم و هندوانه می‌کاریم و بعضی از آنها را صادر می‌کنیم. ما در واقع چیزی را داریم صادر می‌کنیم که غیرقابل برگشت است. نفت را می‌توان خرید یا از انرژی خورشیدی استفاده کرد، اما بعضی از محصولات‌مان را می‌کاریم که از آبی استفاده کرده‌ایم که غیرقابل برگشتند. بسیاری از کشورهای دنیا از آب سبز یا کشت دیم استفاده می‌کنند برای کاشت غلات. در واقع از آب باران بهره می‌برند و باعث نمی‌شوند منابع آب زیرزمینی را برای صادر کردن محصولات تخلیه کنند. ما از الگویی داریم تبعیت می‌کنیم که نه تنها پایدار نیست، بلکه باعث می‌شود تمدن و سکنی را در این سرزمین به خطر بیندازیم. بسیاری از تمدن‌ها در فلات ما قرار دارند که این فلات هم عمدتا روی آب‌های زیرزمینی واقع شده‌اند.

محصولاتی چون برنج، گندم و نیشکر چقدر تاثیر دارد؟

مصوب شد که جز در مناطق شمال کشور جایی کسی نباید برنج بکارد، ‌البته این مصوب وزارت نیرو بود که مجوز ندهد، ولی هنوز مناطقی هستند که در گزارش‌ها می‌بینیم که برنج می‌کارند. من خودم هم دیدم در اصفهان و شیراز هنوز دارند برنج می‌کارند. این نظارت‌های‌مان را باید جدی‌تر داشته باشیم. باید سقفی برای برداشت آب‌مان بگذاریم. مطمئنا بعضی از محصولاتی را که مصرف آب‌شان بسیار زیاد است مجبور می‌شویم حذف یا جایگزین کنیم و برویم به سمت محصولات کم‌آب‌بر. مثلا برای چغندر قند در آذربایجان مصوبه گرفتیم که به اندازه کارخانه‌هایی که داریم کشت شود. چون چغندر را می‌کاشتند، هزار کیلومتر تا اصفهان و مشهد می‌بردند. ارزش اقتصادی این ٣٠٠ هزار تن شکری که تولید می‌شود ١٨ میلیون دلار است، اما ٢٠ میلیون خرج بنزین و استهلاک ماشین می‌کردیم که این ٣٠٠ هزار تن را انتقال دهیم. کار کاملا غیر اقتصادی است. وقتی نسبت به توسعه نگاه نمی‌کنیم چه مزیت‌هایی داریم و نسبت به مزیت‌هایی که اقلیم، اکولوژی و توان آبدهی منطقه دیکته می‌کند، پیش نمی‌رویم به این وضعیت می‌رسیم؛ وضعیتی کاملا ناپایدار. ممکن است در محصولی یا گیاه دارویی مزیت بالایی داشته‌باشیم که در منطقه خشک عمل بیاید و آب کمی مصرف کند و حتی بتوانیم صادر کنیم، اما از آن سو می‌توانیم برنج و چغندر را که مصرف آب‌شان بالاست، وارد کنیم. خودکفایی را می‌توانیم به خوداتکایی معنی کنیم، ‌یعنی هر زمان کسی بخواهد ما را تحریم کند، ما بتوانیم غذای کشور ا تامین کنیم، اما قرار نیست در محصولاتی سرمایه‌گذاری کنیم که مزیتی ندارند، این با عقل و منطق هم جور درنمی‌آید. باید مطمئنا برگردیم روی یکسری محصولات سرمایه‌گذاری کنیم که به اقلیم مناطق‌مان نزدیک باشد. می‌توانیم در مناطق دیم، روی محصولاتی چون توتون و نخود حساب کنیم. می‌توانیم با سرمایه‌گذاری، انتقال دانش، آموزش کشاورزان، استفاده از بذرهای مناسب، روی آوردن به محصولات کم‌ آب‌بر و استفاده از آب باران، ‌هم محصولات خوبی تولید کنیم و هم جلوی از بین رفتن منابع آبی زیرزمینی‌مان را بگیریم. مجبور نیستیم صفر و یک نگاه کنیم، می‌توانیم با توجه به هر دشت و هر حوضه آبریزمان و بررسی مزیت‌هایی که دارند و اینکه چقدر آب دارند و نسبت به نیاز اکوسیستم منطقه، ‌آب کنار بگذاریم. بر این اساس می‌توانیم به اقتصادی قوی برسیم و به ثروت ملی کمک کنیم. نه اینکه مثل ارومیه شود که در ازای هر مترمکعب آب مصرفی در دو سه دهه اخیر، تنها ١٨ تا ٢٠ سنت به اقتصاد ملی کمک کرده‌ایم. کشورهای همسایه چون سوریه قبل از درگیری‌هایش با به‌کارگیری بسیاری از تکنولوژی‌ها، روی ٥٠ سنت بودند. کشورهایی داریم که بالای ٥/٢ دلارند؛ یعنی ١٠ برابر ما هستند. راه‌های بسیار زیادی برای رسیدن به این نقطه وجود دارد. این روشی که ما با آن جلو می‌رویم نه به اقتصاد ملی کمک می‌کند، نه باعث می‌شود تولیدات‌مان ارزش افزوده‌ای پیدا کند که بازار جهانی را بگیریم.

در حال حاضر عدد مصرف ما در آب زیرزمینی چیست؟

مقدار برداشت آب زیرزمینی‌مان حدود ١٦ میلیارد مترمکعب بیش از مقداری است که آبخوان‌های‌مان تغذیه می‌شود؛ این یعنی داریم منفی حرکت می‌کنیم. بر اساس اعدادی که وزارت نیرو اعلام می‌کند، حداکثر داریم از یک ذخیره ٢٠٠ میلیارد مترمکعبی صحبت می‌کنیم که تقریبا نیمی از آن را در دو دهه اخیر مصرف کرده‌ایم. در حوضه دریاچه ارومیه، دشت شبستر است که بیلان منفی دارد. در برخی دشت‌های‌مان از ٥ تا ١٠ سال آینده به خاطر افت شدید آب زیرزمینی کسی نمی‌تواند در آنها زندگی کند چون آب سطحی که نداشتند، همه آب زیرزمینی را هم دارند مصرف می‌کنند. مطمئنا این روش، روشی پایدار نیست. اینها چیزی نیست که همه فقط راجع به آن صحبت کنند، این یک بحران واقعی است. در بعضی از این مناطق از عمق‌های بسیار زیاد آب به سطح زمین می‌آورند، در واقع به شکلی رقابت شده. هروقت آب کم می‌آورند، کف‌شکنی می‌کنند. اگر همینطور پیش برویم، بقیه صد میلیارد مترمکعب را هم مصرف می‌کنیم. در همین نسل موجود می‌توانیم به این عدد برسیم و به جایی برسیم که دیگر آبی باقی نماند. ما از ٦٠٠ دشتی که داریم، ٣٠٠ تایش آب شیرین است، از میان آب شیرین‌ها، ٨٠ درصد را ممنوعه کرده‌ایم، اینها منفی در منفی هستند، وضعیت مطلوبی نداریم. این چیزی است که هیچ‌وقت حاکمیت و دولت‌ها متوجه نمی‌شوند، چون زیرزمین است. موقعی می‌فهمند که تمام شده.

آنچه به عنوان راه‌حل فوری بتوان برای دور شدن از این بحران اندیشید چه می‌تواند باشد؟

باید وزارت نیرو برنامه‌ای ارایه کند، تامین منابع شود تا همه اینها منجر به گسترش کشت آبی‌مان نشود. به کمک ماهواره، مردم، آموزش، ترویج سرمایه‌گذاری اقتصادی- علمی به این جمع‌بندی برسیم که یک مساله داریم که باید همه واردش شویم. بعضی از دشت‌های‌مان دارند ٣٠ تا ٤٠ سانت سالانه افت می‌کنند. دشت چناران در مشهد سالی چند متر افت دارد، فقط برای اینکه آب مشهد را تامین کنیم. خب این بالاخره یک تهی دارد دیگر، روزی تمام می‌شود. یکسری دشت‌ها و تمدن‌ها داریم که وابسته به این آب‌ها هستند، اگر اینها را جدی نگیریم، باید جابه‌جایی‌های جدی جمعیت را قبول کنیم. این دیگر تنها بحث آب مجازی نیست، هرچه درآمد داریم باید خرج واردات غذا کنیم. الان هم دیر است. دولت‌ها باید بیایند، مردم باید آگاه شوند. با این وضع برای نوه‌های‌مان چیزی باقی نمی‌گذاریم.