۰ نفر

وقتی عاقبت‌اندیش نیستیم!

۲۴ آبان ۱۳۹۶، ۸:۲۴
کد خبر: 231672
 وقتی عاقبت‌اندیش نیستیم!

جان‌های بس عزیزی را در حادثه دردناک زلزله غرب کشور از دست داده‌ایم و آسیب‌دیدگان بسیاری نیز در منظر نگاه‌مان هستند.

 جان‌هایی که می‌توانستند و می‌بایست امروز در میان‌مان باشند و زندگی کنند که جان عزیز است و زندگی شریف.  آنچه اما سبب‌ساز آسیب‌های ناگوار انسانی و نابودی بسیاری از زیرساخت‌های شهری و روستایی و مسکن و ماوای مردم شده است غیر از زلزله، به‌عنوان یک حادثه طبیعی، ضعف در کاهش هزینه‌های این امر محتوم از طریق مدیریت صحیح منابع بوده است. نمونه آن «مسکن مهر» است؛ به‌عنوان یکی از شخصیت‌های این تراژدی ملی. پروژه‌یی که این تنها یکی از جلوه‌های فاجعه‌آفرینی آن است و بخش‌های عمیق‌تری از آن را متاسفانه باید در آینده و در حوزه‌های اجتماعی و بر هم خوردن تعادل‌های فرهنگی منتظر بود. زمین لرزه‌یی خاموش اما، که بارها از سوی کارشناسان نسبت بدان هشدار داده و کمتر به آنها توجه شده است و اکنون البته مجال پرداختن به آن نیست که مسکن مهر تنها یکی از متهمان فاجعه اخیر است و آسیب‌های امروز متهمان دیگری نیز دارد. واقعیت آن است که حوادث طبیعی و در اینجا «زلزله» گسل‌هایی هستند که یک‌بار به حرکت در می‌آیند و دهان می‌گشایند تا ضعف‌ها و سهل‌انگاری‌های سالیان‌مان را به رخ‌مان بکشند، همچون یک شوک. اما متاسفانه عمر این هشدارها مانند یک شوک، کوتاه است و زودگذر و به چشم برهم زدنی فراموش می‌شوند تا باز...

سال‌هاست که گفته می‌شود نیازمند بازسازی و نوسازی زیرساخت‌های کشور نظیر شبکه جاده‌یی، آب، برق و... هستیم و این در گرو سرمایه‌گذاری است. سال‌هاست که گفته می‌شود بسیاری از امکانات زندگی مانند بیمارستان‌ها، مراکز بهداشتی و درمانی، منازل مسکونی و مدارس و دانشگاه‌ها و... نیازمند تعمیرات اساسی و شاید باز زنده‌سازی است و این محتاج افزایش درآمدهای ملی و به تعبیری بزرگ شدن «کیک اقتصاد» است. اما متاسفانه کمتر به این «باید»ها توجه شده و حساسیت نشان داده می‌شود. مگر چند سالی نیست که از «چالش» و «ابرچالش» سخن گفته می‌شود، به‌راستی واکنش بدان‌ها چه بوده است؟ در همین روزهای اخیر یکی از اقتصاددان‌های برجسته کشورمان در نشست هیات نمایندگان اتاق تهران از وضعیت وخیم سرمایه‌گذاری در کشور سخن گفته و اینکه «از سال 90 با سرعت از رشد موجودی سرمایه‌گذاری کشور کاسته شده و اکنون به نزدیک صفر رسیده است.» یا این گزارش رسمی معاونت برنامه‌ریزی سابق ریاست‌جمهوری (سازمان برنامه فعلی) که در نموداری نشان می‌دهد و پانوشت می‌دهد که «نرخ رشد تشکیل سرمایه در اقتصاد ایران نوسانی و از نیمه اول برنامه اول توسعه یعنی سال 1371روند نزولی داشته و در سال 91 به سطح منفی 22درصد رسیده است» (گزارش عملکرد اقتصادی کشور در روند بلندمدت و وضعیت فعلی- 1393). از سوی دیگر باید به این گفته دستیار ارشد اقتصادی رییس‌جمهوری اشاره کرد که «متوسط درآمد خانوار شهری و روستایی در سال 92 به ترتیب حدود 22 و 38درصد نسبت به سال 86 با کاهش مواجه شده است» و براساس تحلیل اقتصاددان مطرح دیگری «درآمد سرانه در پایان سال 97 به درآمد سرانه در پایان سال 90 می‌رسد. ضمن اینکه قدرت خرید کارمندان و کارگران هم بین سال‌های 1405 تا 1410 به میزان قدرت خرید مردم در سال 84 خواهد رسید» (لیلاز- 13/8/‌96).

بدیهی است هنگامی که از آهنگ انباشت سرمایه این‌چنین کاسته و امکان دولت برای بازسازی زیرساخت‌های اقتصادی به‌شدت محدود و نیز توان مردم نیز برای سرمایه‌گذاری و هزینه کردن برای بهره‌برداری از مسکن و امکانات بهتر زندگی این‌گونه تحلیل می‌رود، «زلزله» نیز چنین آسیب‌های جان‌گدازی را بر جای می‌نهد و روح و روان‌مان را به‌عنوان یک ملت، سخت پریشان و داغدار می‌سازد.  امید است حادثه بس ناگوار زمین‌لرزه سرزمین «فرهاد» هشداری باشد تا به خود آییم و مسیر دیگری را در نظام «تدبیر» کشور درپیش ‌گیریم تا جان‌های «شیرین» دیگری چنین سخت آسیب نبینند و «زندگی» در جای جای این سرزمین زیبا نغمه سر دهد که «جان عزیز است و زندگی شریف.»