۰ نفر

وضعیت بازار بانه پس از همه پرسی اقلیم کردستان

۱ آبان ۱۳۹۶، ۹:۵۹
کد خبر: 227006
وضعیت بازار بانه پس از همه پرسی اقلیم کردستان

بازار بانه یک هفته پس از بسته شدن مرزهای ایران با اقلیم کردستان عراق، آرام است.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران،  اینجا در میدان جهاد بانه و در انبوه پاساژهای اطراف میدان، برخی از تاجران عمده نگرانند اما برخی دیگر می‌گویند بسته شدن مرز بی‌معنی است و از تمام کوه‌ها و دره‌های این حوالی می‌شود به واردات ادامه داد. این نخستین بار نیست که به دلایل سیاسی و امنیتی مرز بسته می‌ماند. سال گذشته نیز حدود 5 ماه مرزهای رسمی برای ورود کالا بسته شد اما نخستین باری است که کردهای مرزنشین را در وضعیتی دوگانه قرار می‌دهد؛ آنها همچنان که برای همزبانان خود در آن سوی مرز نگرانند، به امنیت کشورشان می‌بالند. نتیجه اینکه، بستن مرز را واکنشی طبیعی در برابر اتفاقات اقلیم می‌دانند اما روی دیگر ماجرا اقتصاد منطقه است که با ادامه آشفتگی‌ها در اقلیم کردستان ورشکسته خواهد شد و چه بسا دیگر قاچاق کالا از کوه‌ها و دره‌های اطراف نیز بی‌معنی شود. وضعیتی که می‌تواند به‌طور مستقیم بازارهای تهران را نیز تحت تأثیر خود قرار دهد. اما این تنها مرزنشینان کردستان ایران نیستند که از 2 پنجره متفاوت به موضوع نگاه می‌کنند بلکه مسئولان ایران نیز دقیقاً در چنین وضعیتی به سر می‌برند.

مرز باشماق مریوان برای ورود و خروج اتباع دو کشور بسته است مگر اینکه هرکدام در حال برگشتن به کشور خود باشند. مرزهای رسمی بانه هم که فقط برای ورود و خروج کالاست، اجازه واردات ندارد. جاده باریک و خاکی مرز کولبری «هنگژال» را با چند میله آهنی مسدود کرده‌اند اما صف تریلی‌ها را می‌شود در بازارچه یا گمرک «سیران بند» دید که در انتظار ورود به سلیمانیه هستند؛ عمدتاً لبنیات و مواد غذایی. اجازه ورود به بازارچه را پیدا نمی‌کنم اما یکی از مسئولان گمرک می‌گوید از روزی که اقلیم بحرانی شده، ورود کالا از ایران به کردستان عراق هم بیش از 3 برابر شده است: «قبلاً روزی 40 تا 50 تریلی کالای ایرانی به اقلیم می‌رفت اما حالا روزی 120 تریلی جنس می‌فرستیم. امروز از صبح تا ساعت یک، فقط 50 تریلی لبنیات فرستاده‌ایم.»

تصویری که به وضوح نشان می‌دهد کردهای اقلیم در شرایط بحرانی، به ایران بیش از هر کشور دیگری اعتماد دارند و ایران نیز نگران بحران اقتصادی و امنیت غذایی آنهاست. زیرا در ساده‌ترین حالت، سرریز مشکلات، این سوی مرز را هم تحت تأثیر قرار خواهد داد.

جاده رؤیایی سیران بند را دوباره به مقصد بانه برمی‌گردم. کوهستان و جنگل، تازه و تمیز و براق در برابر پاییز مقاومت می‌کند. پیمان، راننده جوان بانه‌ای می‌گوید: «اینجا نقطه صفر مرزی است اما نیمه شب هم همین امنیت را دارد که حالا وسط روز. من برای کردهای عراق نگرانم اما به‌عنوان یک کرد ایرانی، به خودم می‌بالم که در چنین وضعیتی نیستم.» کوه بلندی را نشان می‌دهد که برای تماشایش سرم را تا داشبورد پایین می‌آورم. می‌گوید: «دیروز دلم گرفته بود. این کوه را بالا رفتم و ساعتی روی قله نشستم و برگشتم.»

حرف‌های پیمان را کاک عارف راننده سقزی که دیروز مرا به بانه رساند هم تکرار می‌کند و همین طور کاک بشیر راننده سنندجی. عارف می‌گفت: «کار من مسافرکشی است. چند روز پیش یک نفر همدانی را می‌بردم بانه، گفت فلانی این روستاها گاز دارد؟ گفتم بله. گفت اما خیلی از روستاهای همدان که وسط ایران است گاز ندارد. همه ما باید قبول کنیم که اگر مشکلی هست برای همه است؛ بانه و سقز و همدان ندارد. بعضی‌ها می‌گویند چرا اینجا هم مثل اراک کارخانه نمی‌زنند. اما واقع بین باشیم، کدام کشور کارخانه‌هایش را سر مرز می‌سازد. برای رونق اقتصاد، دولت باید کارهای دیگری بکند. همین الان هم چشم‌شان را به روی قاچاق بسته‌اند. اگر سفت و سخت می‌گرفتند که 2 روزه بانه و سقز و مریوان تعطیل می‌شد.»

کاک یوسف طالبی که در میدان جهاد بانه، یخچال و تلویزیون می‌فروشد اساساً به بسته شدن مرز اعتقادی ندارد. وقتی از او درباره تأثیر این وضعیت بر بازار بانه می‌پرسم، می‌گوید: «مرز بسته نیست. مرز هیچ وقت بسته نبوده. من 30 سال است اینجا کاسبی می‌کنم و عمده فروش هستم اما یادم نمی‌آید مرز بسته شده باشد. بله مرز حاج عمران و پرویز خان و باشماق برای ورود و خروج افراد بسته است اما مرزهای کولبری بسته نیست. مرز کولبری هم بسته شود از مرز قاچاق حتماً وارد می‌شود. اگر یک ماه مرز واقعاً بسته بماند شهر ویران می‌شود. من یادم نمی‌آید چنین اتفاقی افتاده باشد. پول که توی جیبت باشد، همه راه‌ها به رؤیت باز می‌شود.»

می پرسم آیا جنس خریداری شده‌ای‌داری که آن طرف مانده باشد؟ می‌گوید همه این شهر آن طرف جنس دارند. حالا از اینجا نتوانستیم وارد کنیم، مریوان هست، مریوان نشد، سردشت. چیزی به‌عنوان بسته شدن مرز معنی ندارد. یعنی اگر امشب به من بگوید جنست آن طرف مانده و کولبرها به جای 50 هزار 200 هزار می‌گیرند و از فلان کوره راه به دستت می‌رسانند، درجا تقدیم می‌کنم. من خودم قبل از اینکه مغازه دار شوم و عمده فروشی کنم، قاچاقی جنس می‌آوردم.»

کاک جمال محمدی می‌گوید: «وضع بانه خوب است و فعلاً مشکلی نداریم. حتی اگر تا 2 ماه هم جنسی به ما نرسد، به اندازه کافی در بانه جنس برای فروش هست. اما بعد از 2 ماه وضع می‌تواند بحرانی شود.»

بحرانی که محمدی از آن حرف می‌زند، به این معنی است که در بانه، همه راه‌ها برای معیشت به ورود کالا از اقلیم کردستان ختم می‌شود. نه کارخانه و کارگاهی در این شهر هست و نه کشاورزی از چنان قوامی برخوردار است که بتواند چرخ‌های اقتصاد شهر را به گردش دربیاورد. وضعیتی که مریوان و سردشت و خیلی از شهرهای مرزی کردستان و آذربایجان غربی با آن مواجه هستند. کامران حسنی خرده فروش لوازم آرایشی، برخلاف دیگران وضعیت را بحرانی توصیف می‌کند: «وضع بازار اصلاً جالب نیست. قیمت لوازم آرایشی 7 برابر شده ولی من همچنان مجبورم با همان قیمت قبلی و بدون سود بفروشم. اگر این وضعیت 2 ماه دیگر ادامه پیدا کند، حتماً ورشکست می‌شوم. هیچ کار دیگر هم در بانه نیست. بانه یعنی مرز و اگر مرز بسته بماند کار همه ما تمام است.»

کاک آروین غلامی یکی از تاجران بانه و از جمله کسانی است که مستقیماً از چین و دوبی لوازم آشپزخانه وارد می‌کند. سفارش او پس از تحویل در مرزهای اقلیم کردستان به صورت کولبری وارد خاک ایران می‌شود. آروین می‌گوید: «یک هفته‌ای هست که مرز بسته است. شکر خدا ما جنسی آن طرف مرز نداریم ولی از همکاران من هستند کسانی که اجناس‌شان آن طرف مانده. هر روز هم کرایه‌ها بالاتر می‌رود و درنهایت مجبور می‌شویم قاچاقی وارد کنیم که همین باعث می‌شود بازار افتضاح شود. جنس اگر پشت مرز بماند و آفتاب بخورد و درب و داغان شود، به چه دردی می‌خورد؟ قاچاقی وارد کردن هم به جنس آسیب می‌زند.»

کاک هادی کریمی وسایل برقی کم حجمی مثل سشوار و ریش تراش و اتو می‌فروشد. او می‌گوید من کاری با سیاست ندارم اما ادامه این وضعیت به سود هیچ کس نیست: «بانه هیچ امکان درآمدی جز همین مرز ندارد. اگر چنین امکانی بود، همه این فروشنده‌ها که اغلب لیسانس و فوق لیسانس هستند، مشغول کار دیگری می‌شدند.» خود او تحصیلکرده حقوق است و حالا می‌گوید به ناچار فروشنده شده: «اگر فقط 2 ماه مرز بسته بماند، کار بانه ساخته است.»

کاک پشتیوان فروشنده یخچال و تلویزیون، به اندازه یک ماه دیگر برای فروش جنس دارد و پس از بسته شدن مرزها، از سفارش کالای جدید انصراف داده. او می‌گوید: «جنسی که با قاچاق وارد شود هم گران‌تر تمام می‌شود و هم کیفیت خود را از دست می‌دهد. من از خرید انصراف دادم و فکر می‌کنم با ادامه این وضعیت، بازار بانه آشفته خواهد شد.»

او مثل اغلب بانه‌ای‌ها برای همزبانان خود در آن سوی مرز نگران است: «آنها مشکلات زیادی دارند. قبل از همه امنیت که با هیچ چیزی قابل قیاس نیست. من به‌عنوان یک کرد ایرانی در امنیت کامل زندگی می‌کنم و فکر می‌کنم کشور من بهترین کشور دنیاست.» این روزها اوضاع سیاسی و امنیتی اقلیم کردستان به هم ریخته و کردهای هر دو سوی مرز نگران بحرانی بزرگترند. در این بین بازار بانه می‌تواند مثل دماسنج عمل کند. بازاری که فعلاً در آرامش است اما تاجران و فروشنده‌هایش در بیم و امید به سر می‌برند.

در جاده خاکی آسفالت بانه به مریوان، در روستای «دگاگا» و در میان کوهستانی که تنه به تنه جنگل‌های مازندران می‌زند، توقف می‌کنیم. آبی به سر و صورتم می‌زنم و سفارش نان «کلانه» و نیمرو می‌دهم. تویوتاهای بزرگ 3 اف که در مریوان به «پانکی» شهرت دارند، با باری به بزرگی یک خاور بسرعت از مقابل پایگاه «سوته» عبور می‌کنند. آنها درحال تزریق کالا از مرزهای مریوان به بازار بانه هستند.