به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، سهم بالای فرار مالیاتی در مقایسه با مالیاتهای وصولشده در کشور نشان میدهد همچنان سازوکار مالیاتی کشور با مشکلاتی روبهروست که عدم توجه به آنها هرساله هزاران میلیارد تومان از سرمایه عمومی کشور را در جیب فراریان مالیاتی جا میگذارد. آنهم در شرایطی که به گفته رئیس سازمان مالیاتی ٣٨ درصد بودجه کشور از طریق مالیات تأمین میشود. اما چه راهحلی برای مجابکردن فراریان مالیاتی به پرداخت مالیات وجود دارد و چرا با گذشت سالیان دراز برای مبارزه با فرار مالیاتی همچنان این مشکل اساسی در کشور وجود دارد؟
فرار مالیاتی که بهطورکلی به تلاشهای قانونی یا غیرقانونی یک شرکت یا فرد برای طفرهرفتن از پرداخت مالیات یا پرداخت کمتر از میزان واقعی آن اطلاق میشود، طبق قانون جرم است و طبق ماده ٢٠١ قانون مالیاتهای مستقیم سال ١٣٨٠ و ماده ٢٧٤ اصلاحیه همین قانون مصوب سال ١٣٩٤ مجازات حبس برای آن در نظر گرفته شده است. طبق این قانون هرگاه مؤدی به قصد فرار از مالیات از روی علم و عمد به ترازنامه و حساب سود و زیان یا به دفاتر و اسناد و مدارکی که برای تشخیص مالیات ملاک عمل است و برخلاف حقیقت تهیه و تنظیم شده استناد کند یا برای سه سال متوالی از تسلیم اظهارنامه مالیاتی و ترازنامه و حساب سود و زیان خودداری کند، مشمول این ماده قانونی خواهد شد. بااینحال نگاهی به تبلیغات شرکتهای حسابرسی یا مشاوران مالیاتی نشان میدهد حجم عظیمی از قوانین مالیاتی با ماده و تبصرههای متعدد فرصتی را برای فراریان مالیاتی فراهم کرده که با کمک همین قوانین موجود از زیر بار پرداخت مالیات شانه خالی کنند. آنچنانکه طبق اظهارات رئیس سازمان امور مالیاتی کشور تنها در ششماهه دوم سال ٩٥ و با بررسی ٧٧ پرونده فرار مالیاتی نزدیک به هزار میلیارد تومان مالیات دریافت شده است و حجم کشفیات این سازمان از تراکنشهای مشکوک بانکی سال ٩٥ به وصول بیش از سههزارو ٣٠٠ میلیارد تومان مالیات منجر شده است. تلاشهایی که اگرچه قابل تقدیرند اما یقینا با رسیدن به نقطه مطلوب فاصله بسیاری دارند.
باید فرهنگ «سو کردن» جا بیفتد
آلبرت بغزیان، اقتصاددان و استاد دانشگاه، مسئله فرار مالیاتی را مسئلهای چندوجهی میداند و دراینباره میگوید: این حجم فرار مالیاتی به این معنی است که به کسانی که مالیاتشان به صورت مستقیم یا غیرمستقیم از درآمدشان دریافت میشود به نوعی احجاف میشود زیرا این افراد هستند که درحالحاضر سهم مالیات از بودجه عمومی کشور را پرداخت میکنند. این نشان از عدم کارایی نظام مالیاتی دارد. او اضافه میکند: نظام مالیاتی ما نمیتواند به برخی موارد ورود پیدا کند و در برخی موارد دیگر نیز امکان پیگیری ندارد مثل فعالیتهایی که بهدرستی در جایی ثبت نمیشوند. در برخی موارد هم ممکن است شرکتهای حسابرسی که قسم خوردهاند حسابرسیشان بر مبنای واقعیت انجام دهند به فرار مالیاتی از راههای مانند کمتر نشاندادن سود یا ایجاد چند دفتر مختلف حسابرسی کمک کنند. در این موارد، بحث عمده درباره اخلاق حرفهای وجود دارد که ممیزان، سرممیزان و حسابرسان تا چه حد اخلاق حرفهای را رعایت میکنند. اگر فرار مالیاتی را به چند گروه تقسیم کنیم یکی از این بخشها فرار مالیاتی در مشاغلی است که اجبارا باید فعالیت اقتصادی خود را مستند کنند. در کشورهای توسعهیافته نظارت داخلی سیستم مالیاتی چنان قوی است که بدون شوخی و بهشدت با بنگاههای اقتصادی که فرار مالیاتی کنند، برخورد میشود، برای مثال نبود صندوق یا اجبار مشتریان به پرداخت پول نقد که طبیعتا امکان پیگیریاش کمتر است، میتواند منجر به تعطیلی بنگاه اقتصادی شود. در کشورهای توسعهیافته فرهنگی به نام «سو کردن» یا همان افشاکردن رایج است که طبق آن، برای مثال شهروندان خودشان موارد فرار مالیاتی را گزارش میکنند و نهادهای نظارتی به بررسی گزارش میپردازند و در صورت اثبات با بنگاه اقتصادی یا شهروند متخلف برخورد میکنند. یکی از سادهترین روشهای جلوگیری از فرار مالیاتی استفاده از صندوقهاست. صندوقهای فروشگاهی میتواند تا حدود زیادی حساب این بنگاهها را شفاف و واقعی کند. در روی دیگر سکه بنگاههای اقتصادی بزرگی قرار دارند که به دلایل مختلف از پرداخت مالیات معاف هستند و هروقت بحث پرداخت مالیات از سوی آنها پیش آمده با مخالفت مسئولان و نمایندگان مجلس روبهرو شدهاند؛ اینها خودشان از میزان سود و زیان خود آگاه هستند و اگر نمیشود از آنها مالیات دریافت کرد حداقل میتوان بررسی کرد که تا چه میزان از درآمدشان را صرف گروههای هدفی که برای حمایت از آن ایجاد شدهاند، هزینه میکنند. در شرایطی که از این بنگاههای بزرگ اقتصادی حسابرسی نمیشود حتی ممکن است افراد و بنگاههای دیگری داوطلبانه به این نهادها اضافه شوند تا مالیات نپردازند. پس یک سمت ماجرا بحث سازوکارهای مالیاتی است و سمت دیگر بحث شیوه برخورد با متخلفان است. یک فراری مالیاتی در کشورهای توسعهیافته در صورت محرزشدن جرمش از بسیاری از خدمات اجتماعی محروم میشود، به شکلی که یک ضربالمثل دراینباره وجود دارد که میگویند از دو نفر باید ترسید، یکی فرشته مرگ و دیگری مأمور مالیات. اما در کشور ما به محض اینکه کسی متوجه شود یک آشنا در سازمان امور مالیاتی داری، سریعا میپرسند میتوانی کاری بکنی مالیات ندهیم؟ یا مالیات کمتری بدهیم؟ این وظیفه یکایک ماست که از فروشندگان بخواهیم حتما خرید ما را از طریق صندوق فروشگاهی ثبت کنند یا مطمئن شویم طرف معاملهمان حتما مالیات پرداخت میکند و این یک بحث فرهنگی است. همانطور که سالهاست درگیر ایجاد فرهنگ استفاده از تاکسیمتر، دستگاههای پوز و صندوقهای فروشگاهی هستیم. درحالحاضر سیستمهای رایانهای بسیار قوی برای نظارت مالیاتی وجود دارد و در کشور ما هم استفاده از آنها در دستور کار است اما همه اینها نیازمند کمک سازمانهای دیگر است چراکه بسیاری از این فرارهای مالیاتی در نهایت با پولشویی و روشهای دیگر از چرخه نظارتی خارج میشوند.