۰ نفر

نیلی: تغییر نیازمند سرمایه اجتماعی قوی است

نجات اقتصاد ایران با اصلاح نظام بانکی

۲۶ بهمن ۱۳۹۵، ۲۳:۱۸
کد خبر: 176907
نجات اقتصاد ایران با اصلاح نظام بانکی

دکتر مسعود نیلی در آخرین سخنرانی خود به بررسی نظام اقتصادی کشور و مشکلات موجود در آن پرداخت.

به گزارش اقتصاد آنلاین، مسعود نیلی سخنرانی خود گفت: سه مقطع در روند رشد اقتصادی ایران می‌توان ملاحظه کرد: (۱) اوج سال ۵۵، (۲) سال ۶۸ و (۳) سال ۸۶ که روند صعودی متوقف شد. در اقتصاد ۴ بازیگر اصلی داریم: خانوار، دولت، نظام بانکی و بنگاه. نقش هر کدام از این چهار بازیگر را بررسی می‌کنیم.

وی گفت: رشد در بنگاه اقتصادی اتفاق می‌افتد. بقیه کمک می‌کنند که بنگاه اقتصادی رشد کند. درآمد خانوارهای شهری و روستایی به قیمت‌های ثابت سال ۹۰- سال ۸۶ به اوج خود رسیده است و از ۸۶ روند نزولی را در پیش گرفته است. کاهش سالیانه‌ای که در سال‌ ۸۸ داشتیم از کاهش قدرت خرید خانوار در زمان جنگ بیش‌تر بوده است.

وی افزود: پس‌انداز حقیقی در سال‌های ۹۳ و ۹۴ افزایش یافته که تقریبا به همان میزان سال ۸۰ رسیده است. در بودجه دولت یک اوجی در سال ۱۳۸۶ می‌بینیم. هم بودجه‌ی جاری و هم سرمایه‌گذاری‌های دولت از ۸۶ کاهش یافته است.

به گفته مسعود نیلی: در مورد نظام بانکی، به نسبت تولید ناخالص داخلی نگاه می‌کنیم به میزان تسهیلاتی که به بخش غیردولتی داده شده. باز از این لحاظ هم سال ۸۶ در اوج است.  از سال ۸۷ به بعد، افت شدیدی در نرخ رشد موجودی سرمایه ملاحظه می‌شود که حتی به زیر ۱درصد هم رسیده است. هم‌بستگی زیادی بین نرخ رشد موجودی سرمایه و نرخ رشد وجود دارد.

وی گفت: برای ایجاد امکان مقایسه، فرض می‌کنیم که روند رشد اقتصادی کشور به همان میزانی که در سال ۸۶ بود ادامه پیدا می‌کرد.   در صورتی که از سال ۸۶ دچار افت نمی‌شدیم، درآمد سرانه در سال ۹۵ حدودا دوبرابر میزان فعلی می‌شد. وقتی میزان درآمد کم می‌شود، مصرف در مقابل کاهش مقاومت می‌کند و لذا پس‌انداز و سرمایه‌گذاری کاهش می‌یابد. برای همین دوباره رشد کاهش می‌یابد. برای همین حرکت به گذشته وابسته است. برای همین این ۱۰ سال گذشته که سوخت شد باعث می‌شود روند آینده باز با مشکل روبرو شود.

به گفته نیلی: با توجه به این شرایط، سطح درآمد که پایین است، میزان سرمایه‌گذاری با مشکلات زیادی می‌تواند رشد کند. لذا دست‌یابی به رشد سرانه تجربه‌شده در ابتدای دهه‌ی ۸۰ با دشواری بالایی همراه است.

وی گفت: بحث بعدی: فرض کنیم از سال ۹۶ به بعد اتفاقاتی بیفتد که نرخ رشد درآمد سرانه همان ۵.۳٪ باشد.

شکافی که به وجود آمده، قابل بازسازی نیست. یعنی اگر با رشد درآمد سرانه ۵.۳٪ حرکت کنیم، درآمد سرانه در سال ۱۴۰۴ کمی کم‌تر از درآمد سرانه سال ۹۵ می‌شد، اگر همان مسیر قبلی را طی می‌کردیم. این شکاف بزرگی است که جامعه در حال تجربه است. برای آن‌که برآورد کمی داشته باشیم، می‌خواهیم بدانیم که چقدر سرمایه‌گذاری نیاز داریم تا از سال ۹۷ به همان روند رشد درآمد سرانه‌ی ۵.۳درصدی نایل شویم؟

نیلی گفت: محاسبات نشان می‌دهد برای رسیدن به آن میزان رشد در درآمد سرانه، به دوبرابر سرمایه‌گذاری فعلی نیازمندیم. تا جایی که من اطلاع دارم فقط چین است که بالای ۴۰٪ از تولیدناخالص داخلی را صرف سرمایه‌گذاری می‌کند. لذا خیلی بعید است که از طریق سرمایه‌گذاری بتوانیم به آن میزان از رشد اقتصادی برسیم. بدون تغییر در ساختارهای فعلی اقتصاد، وابستگی به مسیر باعث رشد پایین می‌شود. در چارچوب ساختار موجود، همان رشد ۱٪ برای رشد سرانه تولید ناخالص داخلی به دست خواهد آمد.

باید دوباره نقش چهار بازیگر را بررسی کرد

دکتر نیلی افزود: درآمد خانوارها از سال ۹۳ یک روند صعودی را آغاز کرده است. پس‌انداز هم روند صعودی به خود گرفته است. یعنی خانوارها ترجیح می‌دهند پس‌انداز کنند و نه مصرف. چون سطح درآمد خانوار پایین است، پس‌انداز کل نمی‌تواند حرکتی در اقتصاد ایجاد کند. در دولت از سال ۹۲ شاهد یک چرخش هستیم، اما به خاطر ناپایداری درآمد دولت، نمی‌توان خوش‌بین بود که دولت مخارجش را بیش‌تر کند.

وی گفت: در نظام بانکی هیچ نشانه‌ای از نقطه‌ی چرخش ملاحظه نمی‌شود.  اصلاح نظام بانکی، حیاتی‌ترین ضرورت نجات اقتصاد ایران از مسیر گذشته است. بنگاه‌های بزرگ غیربهره‌ورند و بنگاه‌های کوچک و متوسط هم ضعیف‌اند. نظام موجود بنگاه‌داری هم نمی‌تواند تحولی ایجاد کند.

وی افزود: سال ۹۳ می‌توانست یک نقطه چرخش باشد، ولی به واسطه کاهش شدید قیمت نفت در سال ۹۴ یک سال سخت برای اقتصاد رقم خورد. هم قیمت نفت پایین بود و هم تحریم بودیم. برای همین باید یک نقطه‌ی چرخش دیگر ایجاد شود.  

بنا به گفته دکتر مسعود نیلی: اقتصاد ایران در بزنگاهی تاریخی قرار گرفته است. لذا بین تصمیم بد و تصمیم سخت باید یکی را انتخاب کرد. تصمیم سخت یعنی تصمیمی که احتمالا اقبال عمومی به آن نمی‌شود. اقتصاد ایران مثل بیماری است که دکتر می‌گوید باید جراحی شود. گفتن این امر یک تصمیم سخت است چون خانواده‌ی بیمار از این خبر ناراحت می‌شوند. تصمیم بد هم این است که به جای جراحی بیمار، او را به پارک ببریم. برای ایجاد این تغییر نیازمند یک سرمایه اجتماعی قوی هستیم.