۰ نفر

فریدون مجلسی تحلیل کرد:

توسعه تجاری ایران با ترامپ راهکار عملی آینده روابط است

۴ بهمن ۱۳۹۵، ۶:۲۵
کد خبر: 172252
توسعه تجاری ایران با ترامپ راهکار عملی آینده روابط است

تقریبا می‌توان گفت از فردای جنگ جهانی دوم به بعد انتخابات ریاست‌جمهوری در آمریکا نه تنها برای ایالات متحده که برای تمام جهان اهمیت داشته است. افزایش قدرت اقتصادی و نظامی آمریکا، آنها را به یکه‌تاز اصلی جهان برای چندین دهه تبدیل کرده است.

 هرچند نفوذ آمریکا فراز‌و نشیب‌هایی‌ داشته است، اما بی‌شک می‌توان گفت این که رئیس‌جمهور آمریکا چه کسی خواهد بود برای مردمی از نیوزلند تا ایران، از ایران تا کوبا، اهمیت دارد. حتی بسیاری از نظریه‌پردازان تئوری جهانی شدن، معتقدند در فضایی جهانی وقتی رئیس‌جمهور آمریکا بر زندگی مردمانی در هزاران کیلومتر دورتر تاثیرگذار است، این به دور از دموکراسی است که فقط مردم آمریکا انتخاب‌کننده باشند. اما فعلا در فضای وستفالیایی دولت- ملت‌ها قرار داریم و مردم آمریکا در ۸ نوامبر ۲۰۱۶ انتخابی متفاوت را انجام دادند که بسیاری در جهان همچنان در بهت و ناباوری آن هستند. اغراق نیست اگر بگوییم انتخاب ترامپ تنها در برخی احزاب راست افراطی در اروپا مورد استقبال قرار گرفته است. وعده‌های ترامپ را بسیاری پوپولیستی‌ترین شعارهای انتخاباتی تاریخ آمریکا دست‌کم در چند دهه اخیر می‌دانند. دونالد ترامپ در سخنرانی بعد از مراسم تحلیف هم مانند همیشه بود. گویی همچنان می‌خواهد رای جمع کند. او همچنان تاکید می‌کند که مردان و زنان فراموش‌شده، دیگر فراموش نمی‌شوند.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان ، ترامپ درباره سیاست خارجی در سخنان خود هشدار داد که روز عمل فرارسیده است و همه بدانند از این به بعد آمریکا اول است و حق تقدم با آمریکا خواهد بود. خاورمیانه نقطه‌ای است که در آن بسیاری با تردید به ترامپ نگاه می‌کنند، این که او در منطقه‌ای تمام‌آشوب و بی‌ثبات چگونه اقدام خواهد کرد همچنان یک علامت سوال بزرگ است. ایران در چهار دهه گذشته و بعد از پیروزی انقلاب همواره با آمریکا چالش داشته است. مهم‌ترین دستاورد دو طرف بعد از چهار دهه برجامی است که ترامپ آن را پیش از این فاجعه خوانده است. دنیای پساترامپ چگونه خواهد بود و چگونه باید با این پدیده برخورد کرد؟ فریدون مجلسی تحلیلگر مسائل بین‌المللی به این سوالات پاسخ داده است.

بالاخره مراسم تحلیف برگزار شد و دونالد ترامپ رسما به کاخ سفید رفت. به قدرت رسیدن غیرسیاسی‌ترین رئیس‌جمهور تاریخ آمریکا در روابط بین‌الملل را برخی فصلی نو می‌دانند. این فصل جدید را باید خوب بدانیم یا بد؟

این که برداشت مثبت یا منفی از حضور ترامپ بکنیم به عوامل گوناگون بستگی دارد. وعده‌هایی که ترامپ داده است مورد پسند‌ عوام است، شعارهایی عوامفریبانه که عده‌ای را به دنبال خود کشید، اما باید توجه کرد برخلاف عوامفریبی‌های هیتلری توسعه‌طلبانه نیست. او از قدرت آمریکا می‌گوید، حداکثر برد فکری ترامپ توجه به درون است تا صنایع در داخل آمریکا توسعه یابد و زمینه اشتغال کارگران فراهم شود. درواقع ترامپ به دنبال برخی سیاست‌های اقتصاد حمایتی است، امری که مخالف با برنامه‌هایی است که آمریکایی‌ها در دوران گذشته به دنبال آن بودند. آمریکا سیاست‌هایی مانند گات و تجارت جهانی را در دهه‌های گذشته ایجاد کرد، اما ترامپ به دنبال تضعیف این سیاست‌هاست و معلوم نیست دوری از اقتصاد فعلی به نفع آمریکا خواهد شد یا خیر. دیگر شعارهای او مانند ساخت دیوار هم نمی‌تواند چندان عملیاتی باشد، چراکه ساخت دیوار موجب افزایش عبور و مرور غیرقانونی از طریق تونل‌های زیرزمینی می‌شود. تجربه‌‌ای که فلسطینی‌ها از آن برای دور زدن محاصره غزه هم استفاده کردند. یکی دیگر از چیزهایی که او وعده داده، مقابله با تروریسم رادیکال اسلامی است. گرچه زمانی آمریکا به دنبال سیاست‌های حمایتی از گروه‌هایی تروریستی بود، اما امروز با توجه به این که این تروریست‌ها برای امنیت غرب مشکل ایجاد کرده‌اند به دنبال محو آن هستند و در این مورد فرقی نمی‌کرد ترامپ یا کس دیگری به قدرت می‌رسید و نه تنها در آمریکا که مبارزه با این تروریست‌ها یک خواست جهانی است. با همه این موارد باید توجه کرد آمریکا کشوری نیست که رئیس‌جمهور یک‌تنه در آن راه به جایی ببرد. دموکرات‌ها در مجلس سنا فقط دو نفر کمتر از جمهوریخواهان هستند و با توجه به انتخابات سنا در دو سال آینده ممکن است سیاست های ترامپ موجب افزایش آنها در سنا هم بشود. البته ترامپ در میان جمهوریخواهان کنگره هم مخالفانی جدی دارد که کار را برای یکه‌تازی‌های او در سیاستگذاری آمریکا دشوار می‌کند و قدرت ترامپ محدود می‌شود.

اولین بیانیه‌ کاخ سفید در آغاز فعالیت دونالد ترامپ، در مورد ساخت یک سامانه دفاع ضدموشکی برای مقابله با حملات احتمالی ایران و کره شمالی بود. چنین اقدامی را در بدو امر چگونه ارزیابی می‌کنید؟

مشخص نیست این بیانیه را باید نوعی انتقاد از سیاست‌های ایران تلقی کرد یا یک نوع تعارف است که آمریکا بخواهد برای مقابله با حملات ایران سامانه دفاع موشکی بسازد. با توجه به برد موشک‌های ایران، مشخص نیست چه هدفی از این بیانیه دنبال می‌شود، چراکه ایران با اروپا مشکلی ندارد که بخواهد با اروپا وارد جنگ شود و علاوه بر این اروپا دارای دو قدرت هسته‌ای است و ایران در هیچ حالتی حاضر نیست خود را به مخاطره بیندازد. درواقع چنین سامانه‌ای شاید بدون این که نامی از روسیه آورده شود با هدف مقابله با آنها ساخته می‌شود، از طرف دیگر روس‌ها هم با اگر با بن‌بست روبه‌رو شوند از سلاح‌های مخرب هیدروژنی و هسته‌ای استفاده خواهند کرد. بنابراین آمریکا می‌داند باید در مقابل روسیه با تعامل رفتار کند. اگر بهانه امنیت اسرائیل باشد هم باید توجه کرد نبرد با این کشور به گونه‌ای است که آمریکا آن را حمله به خاک خود تلقی می‌کند و با حملات همه‌جانبه آن را پاسخ خواهد داد، آن‌چنان که سامانه دفاع ضدموشکی در این مورد هم محلی از اعراب ندارد. به نظر می رسد اگر ترامپ با چنین رویه و اقداماتی ریاست‌جمهوری خود را بخواهد پیش ببرد، این چهار سال را که گردش روزگار نصیبش کرده با این حرف‌ها به پایان نرساند.

یکی از پیش‌بینی‌هایی که انجام می‌شود نزدیکی ترامپ به روسیه است. از طرف دیگر این‌روزها روسیه و ایران به متحدانی استراتژیک تبدیل شده‌اند. تعاملات ایران باید با روس‌ها در دوران جدید باید چگونه باشد؟

ایرانیان می‌دانند که روسیه به عنوان خطر تاریخی همیشه به خاک ایران طمع داشته است و رفتارهایی مبتنی بر یک نوع تبعیض و استکبار واقعی را نسبت به ایران داشته‌اند. بنابراین بعید است سیاستمداران ما بر روسیه سرمایه‌گذاری کنند و در واقع باید گفت ایران هرگز نباید به روسیه اعتماد سیاسی‌امنیتی کند، اما در موضوع اقتصادی و بازرگانی، روابط دو کشور ظرفیت‌های بسیاری برای توسعه دارد و طبیعی است که در این بخش روابط عمیق‌تر شود، اما در موضوعات سیاسی- ‌امنیتی باید براساس تاکتیک‌های موقت با این کشور همکاری شود. همکاری‌های بازرگانی شاید منجر شود روس‌ها این فرصت را داشته باشند تا نزد ایرانیان اعتماد‌سازی کنند.

یکی از همین چرخش‌های روسیه را می‌توان در نشست آتی در آستانه برای صلح در سوریه دانست. به‌رغم عدم حضور آمریکایی‌ها در نشست مسکو و مخالفت ایران با حضور آمریکایی‌ها در آستانه، اما روس‌ها از ایالات متحده دعوت کردند. برآیند چنین رفتارهایی چگونه قابل ارزیابی است؟

روس‌ها در نهایت از آمریکا دعوت می‌کردند، چراکه آنها به‌خوبی می‌دانند آمریکا یک کشور بزرگ و قدرتمند و یک طرف تعاملات بین‌المللی است. باید توجه داشت کشوری مانند روسیه در راهبردهای خود از ایران تبعیت نخواهد کرد و روش‌های خاص خود را دارد. روس‌ها بسیار مایل هستند به آمریکا نشان دهند اگر می‌خواهند اقدامی در سوریه انجام دهند اقدام آنها برخلاف منافع آمریکا و غرب نیست. در واقع دوران شوروی تمام شده است و روسیه امروزی خود را بخشی از غرب می‌داند. سوءتفاهمی در برخی افراد داخلی در ایران وجود دارد که به صورت خواسته یا ناخواسته گمان می‌کنند روس‌ها دیدگاه مارکسیستی دارند و انگار روسیه فعلی همان شوروی است که اختلافات عمیق ایدئولوژیکی با آمریکا دارد، اما روس‌ها به دنبال تعامل با غرب و آمریکا هستند و می‌خواهند از این مسیر در بازارهای بین‌المللی سود ببرند. ایران هم باید به عنوان یک قدرت درجه دوم جهانی به دنبال استفاده خود از روابط بین‌الملل و تعامل با همه طرف‌ها باشد.

در رابطه با ترامپ یکی از نکاتی که نه تنها در ایران که در صحنه جهانی بسیار مورد تحلیل قرار گرفته است، آینده توافق هسته‌ای است. ترامپی که در کارزار انتخاباتی مخالف درجه‌اول برجام بود، حالا در قدرت چه رویه‌ای را دنبال خواهد کرد؟

ترامپ سیاستمدار نیست و دارای اطلاعات عمیقی درباره تعاملات نظام بین‌الملل هم نیست. سیاستمدار حرفه‌ای هم نیست. تجربه او در نظام کسب‌وکار است،‌ اما او برای مقابله با دموکرات‌ها که پیش‌قدم برجام بودند و اعلام کردند بدون جنگ مساله را حل‌وفصل کردند به‌گونه‌ای می‌خواست در انتخابات موضع بگیرد. اما در عمل باید توجه کند برجام به نفع آمریکا نیز هست. این که برنامه هسته‌ای ایران در سطحی از غنی‌سازی برای اهداف صلح‌آمیز می‌ماند، باعث می‌شود فضای تعامل و صلح در منطقه بیشتر شود. علاوه بر این، به اشتغال‌زایی هم توجه خواهد شد که یکی از شعارهای انتخاباتی ترامپ نیز بوده است. همچنین حضور یک دولت میانه‌رو و جنگ‌گریز در ایران برای آمریکا موقعیتی است که بعید به نظر می‌رسد آنها از این فرصت برای تعامل استفاده نکنند. مشاوران ترامپ به‌خوبی می‌دانند برجام یک توافق با جامعه جهانی است که در شورای امنیت تصویب شده است، بنابراین تغییر آن نیاز به مصوبه شورا دارد که قطعا با توجه به مخالفان تغییر برجام این تصویب در شورای امنیت وتو خواهد شد. در واقع آمریکا کشور تصمیمات و سلیقه‌های شخصی نیست.

یکی از مواردی که تحلیلگران بین‌المللی پیش‌بینی می‌کنند، این است که آمریکا با توجه به این که موقعیت هژمونی‌اش در جهان در لبه پرتگاه است برای لغو برجام ریسک نکند، و به نوعی ترامپ به دنبال این است که با سخت‌گیری‌های بیشتر ایران را وادار کند به این که برجام را دور بزند تا در جامعه جهانی ایران به عنوان طرف برهم‌زننده معرفی شود. این پیش‌بینی تا چه حد شدنی است؟

چنانچه تریبون‌های سیاست خارجی در اختیار افراد غیرحرفه‌ای و احساسی قرار بگیرد، ممکن است با اظهارات و اقداماتی نسنجیده این پیش‌بینی به واقعیت بپیوندد و با وجود گروه‌های مخالف برجام در ایران و برخی که اشتیاق به جنگ و مقابله دارند، ممکن است شرایطی ایجاد شود که از برجام گذر کنیم و با یک مقابله مستقیم با آنها مواجه شویم. ما حتی اگر در یک نبرد بتوانیم ضربه‌های سهمگین به طرف مقابل وارد کنیم در نهایت سودی برای کشور ندارد. علاوه بر این آمریکا هم می‌داند آن‌چنان توانایی سخت‌گیری از طریق سیستم مالی و دلاری خود را ندارد. کشوری مانند چین که امروز یک قدرت بزرگ است و هژمونی آمریکا را تهدید می‌کند، در کنار قدرت‌های نوظهوری مانند هند، ظرفیت‌هایی را به وجود آورده‌اند که ایران هم می‌تواند به بلوک آنها بپیوندد و در چنین حالتی این اروپا و آمریکا خواهند بود که ضرر می‌کنند. علاوه بر این، همان‌طور که گفته شد در ایران سیاست‌ها و اظهارات تندی که اظهار می‌شد و به دنبال ترویج چنین رویه‌هایی بود، جای خود را به برنامه‌ها و سیاست‌هایی از جنس اعتدال داده است و برای طرف غربی هم مناسب است از این فرصت در ایران برای توسعه براساس احترام متقابل استفاده کند.

یکی دیگر از زمینه‌های روابط ایران با آمریکا خلیج‌فارس است. این منطقه نه به اندازه دهه‌های گذشته، اما همچنان موقعیتی استراتژیک دارد. آینده در خلیج‌فارس چگونه خواهد بود؟

از دیدگاه من افتتاح خط لوله‌ای که می‌تواند نفت را از طریق امارات و ساحل دریای عمان صادر کند برای ایران خبر خوبی است. از یک طرف آلودگی‌های هوا و دریا با کاهش رفت‌وآمد نفتکش‌ها کاسته می‌شود و از طرف دیگر از اهمیت تنگه هرمز به عنوان معبر عمده حمل انرژی خواهد کاست که موجب امنیت بیشتری برای ایران است. کسی هم به فکر بستن تنگه هرمز نخواهد بود، چراکه بستن این تنگه به صادرات نفت خود ایران ضرر می‌زند. علاوه بر این برجام بزرگ‌ترین عاملی است که بر اهمیت بنادر ایران افزود. خصومت برخی همسایگان به‌ویژه عربستان با برجام هم به این دلیل است که مایل نبودند بنادر ایران وارد چرخه رفت‌وآمد بین‌المللی شوند، که از این طریق ایران مجبور شود برای صادرات و واردات کالا از بنادر این کشورها نظیر امارات استفاده کند که ۲۰ درصد هزینه بیشتر را به ایران وارد می‌کند. برجام موجب شده به‌رغم آنچه مخالفان داخلی آن مدعی هستند بنادر ایران در یک سیستم دریایی بین‌المللی قرار گیرند. تحریم‌های بیمه‌ای هم از میان رفته است، بنابراین ایران باید با تکیه بر توان اقتصادی خلیج‌فارس به دنبال راهبرد بازرگانی در منطقه باشد.

نظام خاورمیانه در دهه‌های گذشته مبتنی بر تئوری موازنه قدرت بوده است و کشورهای ایران، عربستان و عراق به نوعی قدرت هم‌دیگر را کنترل می‌کردند تا ثبات در منطقه شکل بگیرد. بعد از حمله آمریکا به عراق و حذف عراق از این معادله، وضعیت دچار تغییر شده است. چه آینده‌ای را برای ثبات در خاورمیانه متصور هستید؟

در واقع با حمله آمریکا، عراق از شر صدام رها شد. اگر مشاهده می‌شود بعد از صدام مشکلات تا به امروز ادامه یافته است به دلیل دخالت‌هایی است که عربستان داشته و با تجهیز گروه اقلیت بعثی‌ها و تروریست‌ها در این کشور به دنبال نفوذ در عراق است. جمعیتی که ۱۵ درصد عراق را تشکیل داده و سال‌ها در دوران صدام بر اکثریت کردها و شیعیان فشار وارد کردند، اما در شرایط روز با موفقیت‌هایی که دولت عراق در حذف تروریست‌ها داشته است، به نظر می‌رسد به‌زودی موصل هم که اهمیت استراتژیک دارد، آزاد شود. بنابراین همکاری‌های بین سه کشور ایران، عراق و ترکیه که به خودی‌خود لبنان و سوریه را هم به آن اضافه می‌کند، می‌تواند بخوبی توازن قدرت در خاورمیانه را ایجاد کند. این کشورها می‌توانند با توجه به فضای به نسبت دموکراتیک‌تری که در مقایسه با کشوری چون عربستان دارند، اتحادیه‌ای اقتصادی تشکیل دهند که شریک خوبی برای اروپا و آمریکا می‌تواند باشد. برای مثال خرید ایران از بوئینگ می‌تواند منجر شود به همکاری در سایر بخش‌ها؛ مانند بخش‌های نفت و گاز که ایران به تکنولوژی و توانایی درجه یک آمریکا و غرب نیاز دارد. اما عربستان نمی‌تواند یک شریک راهبردی برای غرب باشد، چراکه وهابیت همچنان ریشه‌ای قوی در این کشور دارد، به‌گونه‌ای که حاکمان آن اگر بخواهند هم نمی‌توانند به سادگی وضعیت را تغییر دهند. از طرف دیگر نظام سیاسی در این کشور متزلزل است و در قرن ۲۱ دشوار است که یک خانواده بر یک کشور حکمرانی کند. همچنین افزایش شهرنشینی و بالا رفتن سطح سواد در نسل جدید عربستان هم یکی از مشکلاتی است که خاندان سعودی با آن روبه‌رو هستند. گرچه ترامپ چندین بار از نگرانی خود از نفوذ ایران در عراق سخن گفته است، اما به نظر می‌رسد اتاق‌های فکر در ایران باید فعالانه اقدام کنند و به طرف‌های غربی و آمریکا ثابت کنند ایران‌هراسی که راه افتاده تعبیر اشتباه از سیاست‌های ایران است و کشور ما به دنبال ثبات در خاورمیانه است.

به همکاری‌های اقتصادی اشاره کردید. با توجه به این که ترامپ و وزیر خارجه او، رکس تیلرسون، هر دو شخصیت‌هایی تجاری هستند، آیا ایران می‌تواند از طریق توسعه تجاری، روابط مناسبی با آمریکا برقرار کند تا منافع ملی خود را حفظ کند؟

مسیر توسعه اقتصادی با ترامپ یک راهکار عملی و مسیری عقلانی برای روابط در آینده است. ایران همواره نگران این نکته بوده که مبادا توسعه روابط با آمریکا منجر به نوعی سرسپردگی شود، اما همکاری‌های اقتصادی برپایه منافع ملی دو طرف می‌تواند این ترس را برطرف کند؛ درواقع تجارت و بازرگانی در رابطه‌ای که بر پایه احترام متقابل است. به عبارت دیگر نیازی به دوستی دو کشور نیست، بلکه آنها می‌توانند دو شریک جدی برای یکدیگر باشند و با این راهکار می‌توان به‌تدریج از خصومت‌ها کاست. همان‌طور که اشاره شد ترامپ هم دیدی اقتصادی تجاری دارد و هدف اصلی خود را بازسازی اقتصاد آمریکا معرفی کرده است. دو طرف در بحث تجاری می‌توانند بخولی با هم کنار بیایند.