۰ نفر

بین دو خط برجام‌ستیزی و برجام‌‌پرستی

۱۲ دی ۱۳۹۵، ۸:۳۰
کد خبر: 171129
بین دو خط برجام‌ستیزی و برجام‌‌پرستی

یک سال از اجرایی شدن برجام گذشت و مسیر پر فراز و نشیبی در این دوره زمانی کوتاه در داخل ایران و خارج از مرزها طی شد.

 برای هر رخدادی که خارج از حدس و گمان‌های معمول به واقعیت می‌پیوندد، گذر زمان یک پارامتر کلیدی برای قوام یافتن و روشن شدن زوایای آشکار و پنهان آن محسوب می‌شود و این قاعده درخصوص برجام هم صدق می‌کند. به همین خاطر اگر با عینک واقع‌بینی و شناخت از گذشته به تحلیل تبعات اقتصادی این موفقیت دیپلماتیک پرداخته می‌شد، واضح بود که برجام شرط لازم و نه کافی برای بازیابی روند روتین اقتصاد ایران است و نمی‌توان از برجام یک تلقی ناجی‌مآبانه ساخت. در این مورد پس از آنکه برخی یادشان آمد که اقتصاد قبل از تحریم‌ها هم آنچنان شرایط مطلوبی نداشته تازه تحلیل‌ها رنگ و بوی سلبی شدن گرفت و آنجا بود که به درستی نگاه‌ها بر تبعات رخ ندادن برجام متمرکز شد. در هر صورت ماهیت برجام به گونه‌یی است که با نگاه‌های مختلف و حتی متضاد می‌توان به استقبال آن رفت و هر کس بنا بر پیش‌فرض‌هایش نتایجی متناسب استخراج کند اما در عین حال همان‌گونه که تحریم در کنار تمام گرفتاری‌هایش شوک‌های مثبتی در پی داشت، برجام هم با تمام مزایایش بدون عیب و نقص نیست.

اگر نشستن با 6 کشور قدرتمند جهان و مدیریت یک بازی برد- برد با آنها بگذریم مهم‌ترین رهاورد برجام همان‌گونه که مورد تاکید موافقان و مخالفان است، تاثیرش بر شرایط محیطی اقتصاد قلمداد می‌شود. موضوعی که درگیری‌های متعددی در پی داشته ولی در عین حال برای این زورآزمایی سخت و گاهی بی‌رحمانه در یک سال گذشته، تصور برنده نهایی دور از انتظار است. بنابراین سیر کردن در این وادی و چانه‌زنی بر سر آنکه برجام خوب بود یا بد بود کاری عبث و بیهوده است چراکه هیچکدام از طرفین قرار ندارند، مواضعشان را تغییر دهند یا حتی کمی آن را تلطیف کنند اما پس از یک سال وقت خوبی است که درس‌های تحریم و برجام را در کنار هم مرور کرد و به یک سوال اساسی پاسخ داد که چرا تا وقتی تهدیدی در کار نیست، فرصتی خلق نمی‌شود؟

این عادت ایرانیان که همواره در انتظار یک خطر هستند تا خود را برای رویارویی با آن یا افزایش سطح آسیب‌پذیری آماده کنند، باعث شده تا هزینه‌های عمده‌یی مکررا به پیکر اقتصاد ملی تحمیل شود. فراموشمان نشده که در روزهای اوج تحریم نه تنها آنان که در پی کاهش اثر روانی حصر اقتصاد بودند بلکه برخی ناظران خردگرا هم اصرار داشتند که این تهدید به فرصت تبدیل می‌شود و در نتیجه مقاومت اقتصاد افزایش پیدا خواهد کرد. یا وقتی که نرخ نفت در بازارهای جهانی دچار سقوط می‌شود چون هیچ اقدام اصلاحی به صورت خودجوش و با چاشنی آینده‌نگری انجام نمی‌شود باید جشن گرفت که اقتصاد دوباره تمایل به سمت درآمدهای پاک و درونزا(عمدتا درآمد مالیاتی) پیدا کرده است. از سوی دیگر اگر اختلالاتی مثلا در اثر فهم ناقص از معادلات بانکی وارد برجام شده، تقلایی به وجود آمده که باید با فضای بین‌الملل بیشتر آشنا بود تا در موقعیت‌های مشابه، بهتر و مفیدتر از ترجیحات ملی دفاع کرد. با اذعان به اینکه هر اصلاحی حتی اگر نیروی محرکه آن خوشایند نباشد نهایتا به یک دستاورد چشمگیر ختم خواهد شد و قابل ستایش است اما در انتظار خطر و تهدید ماندن، نشان یک بحران جدی در نظام حکمرانی دارد. اگر همه به این روشنی بر دامنه و نوع اصلاحات تسلط دارند، موکول کردن آن به تحمیل یک هزینه اولیه، کاری عبث و ناامید‌کننده است. بنابراین اگر بتوانیم در یک فضای آزمایشگاهی از تحریم و برجام عبور کنیم، فارغ از نکات کلیدی حداقل باید یک درس کلان گرفت که تنها پیشبرد یک امر، ملاک نیست بلکه به صرفه بودن و به موقع بودن هم اهمیتی ویژه دارد و گرنه به راحتی یک راهکار اساسی به نوشداروی پس از مرگ سهراب تبدیل خواهد شد.

سخن آخر اینکه توسعه‌یافتگی اگرچه رمز و راز خاصی ندارد اما پیش‌فرض‌هایی دارد که سهل و ممتنع است. آسان‌تر از آن است که درکی نسبت به آنها نداشت و سخت‌تر از آن است که در مسیرش گام‌های ممتد برداشت لذا افزایش آمادگی در هر حوزه‌یی با تحلیل آینده و پیش‌بینی نقاط بحرانی احتمالی در گام اول و پس از آن تلاش برای رقم زدن آینده تنها یک شعار توخالی نیست، راهبردی عملیاتی برای در دست گرفتن سرنوشت است که تاریخ ثابت کرده از دست هر ملتی برنمی‌آید.

*کارشناس اقتصادی