۰ نفر

داوود هرمیداس باوند مطرح کرد:

فصل اوباما - روحانی یک فرصت بود

۱۸ دی ۱۳۹۵، ۶:۰۸
کد خبر: 169062
فصل اوباما - روحانی یک فرصت بود

اوباما در آخرین روزهای ریاست‌جمهوری خود قرار دارد و به زودی کاخ سفید به ترامپ تحویل داده خواهد شد تا کابینه او قدرت در آمریکا را تحویل بگیرند.

جان کری به عنوان وزیر خارجه آمریکا دیروز آخرین نشست خبری خود را برگزار کرد و در نامه‌ای به اوباما هم از دستاوردهای سیاست خارجی آمریکا گفت. کری در سال ۲۰۰۴ کاندیدای دموکرات‌ها در انتخابات ریاست‌جمهوری بود، اما بازی را به جرج بوش جمهوریخواه باخت.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان ، سناتور سابق آمریکایی در دولت دوم اوباما به سمت وزیر خارجه رسید. بسیاری عملکرد او را نسبت به هیلاری کلینتون، وزیر خارجه دولت اول اوباما بهتر می‌دانند. دیپلماسی فعال جان کری دستاوردهای مختلفی داشت. یکی از همین دستاوردهایی که خود او هم در نامه خداحافظی به آن اشاره کرد، مطابق با آنچه پیش‌بینی می‌شد، برجام است؛ توافقی که دیپلماسی اوباما به مدیریت جان کری برای دستیابی به آن در مقابل دلواپسان آمریکایی سخت مقاومت کرد. این روزنامه برای بررسی بیشتر آنچه جان کری در نامه خداحافظی به آن اشاره داشته، با داوود هرمیداس باوند گفت‌وگویی کرده که‌ در ادامه می‌خوانید.

رئیس دستگاه دیپلماسی آمریکا بار دیگر از برجام دفاع کرد. دولت اوباما و وزیر خارجه آن همواره بر برجام تاکید داشته‌اند. می‌دانیم که در دنیای امروز هر کشوری در یک بازی برد-برد به دنبال منافع ملی خود است. به اعتقاد شما این توافق برای ایالات متحده چه دستاوردی داشته که امروز دولتمردان این کشور به‌ویژه دموکرات‌ها بر آن تاکید دارند؟

اگر قرار به منطقه‌بندی کردن دیپلماسی اوباما باشیم، در خاورمیانه حل مناقشه برنامه هسته‌ای ایران که به برجام منتهی شد، مهم‌ترین دستاورد او به حساب می‌آید. آمریکا در این توافق، همکاری با متحدانش چون اتحادیه اروپا را تقویت کرد و از این جهت که در یک همکاری چنین توافقی را به دست آورده‌اند، برای آنها حائز اهمیت است. علاوه بر این، نگاه آمریکا در دولت اوباما همواره ترجیح دیپلماسی بر جنگ بوده است که برجام این مهم را به ارمغان آورده است. از طرف دیگر جان کری باز هم بر برجام تاکید می‌کند تا علاوه بر اینکه آن را پیروزی دولت خود نشان دهد، به مدیریت جدید در آمریکا یعنی دونالد ترامپ هم هشدار دهد که این پیروزی دیپلماتیک را مخدوش نکند.

به ترامپ اشاره کردید. سیاست خارجی ترامپ همچنان در هاله‌ای از ابهام است و هنوز مشخص نشده که او آمریکا را به چه سمتی خواهد برد. شما فکر می‌کنید آمریکا در زمان ترامپ راه افول را پیش می‌گیرد یا ترامپ به قول خودش آمریکای بزرگ را دوباره می‌سازد؟

درباره ترامپ باید گفت: خط مشی‌ای که او اعلام کرده، نشان از نوعی بازگشت نسبی به انزوا‌طلبی و تمرکز بر حل مسائل و مشکلات داخلی است. به‌ویژه اینکه باید توجه داشت ترامپ یک تاجر است و بیشتر به دنبال تحقق آن چیزی می‌رود که وعده داده، یعنی ترمیم اقتصاد و ایجاد اشتغال در آمریکا. مواردی چون انتقاد از ناتو و هزینه‌هایی هم که برای آمریکا ایجاد کرده، شاهدی بر این مدعاست. البته باید دید در مقام عمل ترامپ چگونه رفتار خواهد کرد. علاوه بر این او در مقابل چین هم موضعی منفی دارد و فقط روسیه است که پیش‌بینی می‌شود روابط خوبی با آمریکا در دوران ترامپ داشته باشد. با این حال موضوع اعلام نفوذ‌های سایبری روس‌ها در سیستم‌های آمریکا که CIA‌ مطرح کرده است، در همکاری با روسیه هم موانعی ایجاد خواهد کرد. اما به نظر می‌رسد سیاست‌هایی که ترامپ اعلام کرده، اگر عملیاتی شود، موقعیت آمریکا را به عنوان یک global power تضعیف خواهد کرد. شکی نیست که چینی‌ها روند حرکت به سمت ابر قدرت شدن را پیش گرفته‌اند. اقدامات آنها در موضوع اقتصادی نتیجه داده است و در ابعاد سیاسی و امنیتی هم به دنبال توسعه و پیشرفت خود هستند.

هرچند برخلاف دوران انتخابات، ترامپ در دوران پیروزی موضع‌گیری روشنی درباره برجام نداشته است، اما با توجه به تمایل به انزوا‌طلبی، اگر ترامپ در راستای دوری خود از جامعه بین‌المللی بر لغو برجام تاکید کند، آیا اتحادیه اروپا مقابل او قرار می‌گیرد، یا در راستای روابط سطح بالایی که دو سوی اقیانوس اطلس دارند، دو طرف با یکدیگر کنار می‌آیند؟

در درجه اول باید توجه داشت توافق هسته‌ای با ایران برای اروپایی‌ها هم یک دستاورد محسوب می‌شده است. در میان مذاکره‌کنندگان، اگر روسیه را کنار بگذاریم، سه کشور انگلیس، آلمان و فرانسه اروپایی هستند و نقش پررنگ موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا هم در حصول این توافق نمایان است. بنابراین آنها به دنبال بهره‌برداری از این توافق هستند، اما نباید فراموش کرد که تعاملات اروپا و آمریکا بسیار گسترده و درهم‌تنیده است. به همین دلیل اگر آمریکا در دوران ترامپ این توافق را به هم بزند، اگرچه اروپا مقاومتی نسبی خواهد کرد و موضعی انتقادی خواهد گرفت، اما اینکه بخواهد در یک تقابل آشکار با ایالات متحده قرار گیرد، با توجه به وابستگی متقابل دو طرف امکان آن نامحتمل است. به هر حال نباید فراموش کرد که بسیاری از شرکت‌های اروپایی تعاملات گسترده‌ای با ایالات متحده دارند و در برخی از آنها سهامداران آمریکایی حضور پررنگی دارند و به عبارتی چندملیتی هستند.

دولت‌های ایران و آمریکا حدود چهار دهه است که در اختلاف و تنش به سر می‌برند، اما بالاخره در یک موضوع این دو توانستند با یکدیگر کنار بیایند. از نظر شما فصل مشترک اوباما-روحانی چقدر در دستیابی به این موفقیت موثر بوده است؟

در واقع فصل مشترک اوباما -روحانی در راس قدرت‌های ایران و آمریکا یک فرصت بود، فرصتی که هر دو طرف از آن بهره گرفتند و به اهداف خود رسیدند، اما درباره ایران یک نکته وجود دارد و اینکه ما از فرصت‌های این‌چنینی استفاده بهینه را نمی‌کنیم تا سایر مشکلاتی را هم که با آمریکا و جامعه بین‌الملل داریم، در یک روند دپلماتیک حل کنیم. برای مثال پس از ۱۱ سپتامبر هم این فرصت مهیا بود که در آن موقعیت هم ایران نتوانست به‌طور کامل از این فرصت بهره ببرد. بنابراین این فرصت‌ها به نفع ایران بوده، اما قصد و نیت برای استفاده کامل از این موقعیت‌ها نبوده است تا مشکلات به‌طور کامل حل شود.