دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، عکسی تازه با عنوان «پولها کجا هستند؟» منتشر کرد و در یادداشتی کوتاه، مردان اقتصادی دولت را به چالش کشید. او زیر عکسی با زمینه سیاه و چند اسکناس معلق در هوا، نوشته بود: «هنگامی که از مسئولان اقتصادی، بانکی دولت پرسیده میشود چرا در بازار پول نیست جواب روشنی به مردم نمیدهند. با توجه به اینکه نقدینگی دولت آقای روحانی طی چهار سال گذشته چندبرابر شده است؛ چرا پول در جیب مردم نیست و خریدها کم شده است؟
خریداران تبدیل به تماشاچی در بازار شدهاند. خانمها و جوانان که بیشترین مشتریان مغازهها هستند پولی در جیبشان نیست. نقدینگی از مرز یک میلیون میلیارد تومان گذشته پس چرا پول دست مردم نیست و تقاضای کل پایین آمده است؟ بالاخره این پولها در جایی در حال کارگذاری و فعالیت هستند. آنجا کجاست؟ خوب است دولتمردان برای مردم توضیح بدهند».
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق ، چهارهزار و ٣٥١ نفر این پست را لایک کردهاند و ٥٨٥ نظر هم نوشتهاند؛ نظرهایی متفاوت و برخی بهشدت متناقض. برخی به تندترین شکل ممکن، به پرسشی که رضایی مطرح کرده پاسخ داده و برخی دیگر از او طلب کمک کردهاند. برخی گفتهاند که حرف دلشان زده شده است و برخی دیگر هم این سؤال را از اساس خندهدار دانستهاند؛ چراکه رضایی خودش پاسخ آن را میداند.
این روزنامه هم پرسش محسن رضایی را از کارشناسان اقتصادی پرسیده است که در پی میآید. پیش از آن اما چند نکته طرح میشود. «محسن رضایی» اقتصاد خوانده است. از رساله دکترایش با عنوان «پول، اعتبار و تعادل عمومی» دفاع کرده است. او بعدتر همین رساله را در قالب کتابی با همین عنوان منتشر کرده است. آیا اقتصاددانی که اتفاقا تمرکز تحصیلیاش بر موضوع «پول» بوده است، پاسخ این پرسش را نمیداند؟ گذشته از این، او در سالهای ابتدایی شکلگیری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در این نهاد حضوری فعال و مؤثر داشت و بعدتر فرمانده کل سپاه شد. هرچند بعدتر استعفا داد، اما از سال گذشته دوباره به این نهاد بازگشته است. رضایی پیشتر رئیس کمیسیون اقتصاد کلان مجمع تشخیص مصلحت نظام بوده و اکنون هم دبیر این مجمع است. با این اوصاف همواره در یکی از لایههای مدیریتی بالای کشور حضور داشته است. آیا یک اقتصاددان مدیر، نمیداند که نقدینگی رشدکرده در کشور صرف چه شده است؟ یا میداند و از مطرحکردنش هدف خاصی را دنبال میکند؟ اگر پاسخ را میداند، در سادهترین تحلیل میتوان «ارتباط مستقیم با مردم» را دلیلی برای طرح این پرسش دانست و در تحلیلی پیچیدهتر میتوان گمانه نزدیکی به انتخابات را پررنگ دید. بههرروی این روزنامه پرسش رضایی را از اقتصاددانان پرسیده است. در سالهای گذشته پایه پولی کشور همواره مسیری صعودی را پیموده است. افزایش پایه پولی و البته نقدینگی اما تقریبا بر بخشهای واقعی اقتصاد بیاثر جلوه کرده است. با رشد این چنینی نقدینگی، نه تنها تولید رونق نگرفته، بلکه تورم هم کاهش خزنده داشته است. واقعیت این است که بیاثربودن رشد نقدینگی در یک اقتصاد سالم و حتی نیمهبیمار، طبیعی نیست اما شاید برای اقتصاد در رکود ایران طبیعی جلوه کند. برخی احتمال میدهند این نقدینگی در حسابها و سپردههای بانکی افراد نشسته باشد؛ ترکیب نقدینگی هم نشان میدهد بخش شبهپول بیش از بخش پولی رشد کرده است. بیش از دو دهه است که این موضوع با عنوان «پارادوکس نقدینگی» از سوی اقتصاددانان بررسی و تحلیل شده است. برای نمونه، عباس شاکری، رئیس دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی در کتاب «مقدمهای بر اقتصاد ایران» به شکل مفصل به این بحث پرداخته است. پارادوکس نقدینگی به این معنا است که در اقتصاد ایران در دورههایی که به دلایل مشخصی، بیسابقهترین رشدها در نقدینگی رخ میدهد، حادترین بحرانها به مردم و تولیدکنندهها معطوف میشود؛ یعنی آنها با بحران کمبود نقدینگی روبهرو هستند؛ درحالیکه اقتصاد با رشد بیسابقه نقدینگی روبهرو است.
مسئولان، پاسخگویی را وظیفه خود نمیدانند
حمیدرضا برادرانشرکا، رئیس اسبق سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور
رشد نقدینگی در کشور هماکنون بسیار بالاست و چیزی در حدود ٣٠درصد را نشان میدهد و دولت نیز آن را پذیرفته است. از آنجا که حجم نقدینگی موجود بسیار بالاست، بنابراین رشد آن نیز، رقم چشمگیری را نمایان میکند. هرچند رشد نقدینگی بالا در اقتصاد ایران عجیب نیست. بانک مرکزی درحالحاضر باید توضیح دهد که این نقدینگی در اثر چه اقدامی حاصل شده است. به نظر میرسد دولت ناچار بود درآمد حاصل از نفت را به ریال تبدیل کرده و به خزانه میریخت و در این شرایط نخواسته بانکها در شرایط رکودی، منابع پولی خود را از دست بدهند و بنابراین خود وارد عمل شده است.
نزدیک به انتخابات، رقبای انتخاباتی مسائلی که مورد سؤال مردم است را مطرح میکنند. در اینجا مسئولان باید وظیفه خود بدانند که بلافاصله به این پرسشها پاسخ داده و به ابهامات خاتمه دهند. زمانیکه در سازمان برنامهوبودجه مسئولیت داشتم، وقتی اظهارنظر مردمی در قالب بریده جرائد از سازمان منتشر میشد، کارشناسان را فراخوانده و از آنها میخواستم پاسخ آنها را به شیوهای منطقی و مؤدبانه بدهند، زیرا مسئولان، باید پاسخ پرسشهای مردم را بدهند.
این پرسشها از اکنون تا زمان انتخابات بیشتر هم مطرح خواهد شد و مسئولان باید گوشبهزنگ باشند و کارشناسان خود را بسیج کنند و به محض طرح پرسش از سوی مردم، به آنها پاسخ دهند، اما اکنون میبینیم با وجودیکه پرسشهای پرشماری در شبکههای اجتماعی در رابطه با موضوعات مختلف اقتصادی مطرح است، پرسشها بیپاسخ میماند. گواینکه مسئولان، پاسخگویی را وظیفه خود نمیدانند. در حقیقت، طرح پرسش از مسئولان نزدیک به انتخابات طبیعی است، آنچه غیرطبیعی است، پاسخندادن مسئولان به پرسشهای مردم است.
اعلام موضع رضایی در مقابل دولت
بهروز هادیزنوز، اقتصاددان
اظهارنظر مسئولی مانند محسن رضایی، به نظر میرسد بیش از آنکه از بُعد اقتصادی مطرح باشد، از بعد سیاسی مدنظر است. محسن رضایی، فردی سیاسی است و احتمال دارد دوباره بخواهد کاندیدای ریاستجمهوری شود؛ بنابراین از هماکنون به دنبال آن است که موضعی در مقابل دولت بگیرد.
کسی که پس از سه تا چهار سال بحران بانکی، اکنون بپرسد پولها کجاست، به نظر میرسد آگاهی کافی از موضوع ندارد، یا انگیزهای سیاسی در پس طرح این موضوع از جانب او مطرح است.
او قصد بیان این موضوع را دارد که مشکلات موجود اقتصادی ایران، ناشی از نهاد مالی و بانکی است. این موضوع درست است؛ اما باید تحلیل کرد چرا نهادهای مالی به این روز افتادهاند که چنین تحلیلی در سخنان او دیده نمیشود.
انگیزه بیان پرسشی «درست»، مهم نیست
بایزید مردوخی، اقتصاددان
نقدینگی درحالحاضر بین مردم در چرخش است. کمی بهصورت اسکناس و پول نقد و بیشتر در قالب حسابهای بانکی نزد مردم قرار دارد. بخشی از این نقدینگی بهنوعی نیازهای مردم و صنعتگران را تأمین میکند و بخشی از آن که حجم آن بهشدت در حال فزونی است، در چرخه معیوبی قرار گرفته است. در واقع پول در دست مردم در حال چرخش بیهوده است اما در جایی بهعنوان سرمایه رسوب نمیکند. اکنون بخش صنعت به نقدینگی بسیاربالایی محتاج است. از طرفی نقدینگی در سیستم بانکی هم بسیار کم است، زیرا تسهیلات پرداخته شده اما به سیستم بانکی بازنگشته است و به همین دلیل بانکها هم قادر به پاسخگویی به سرمایه در گردش بنگاههای اقتصادی نیستند. چرخه نقدینگی مولد در کشور بسیار ضعیف شده است، اما در مقابل نقدینگی در بخشهای نامولدی مانند برجسازی خوابیده است. این برجها در حال ساخت یا تکمیل شده است. از سویی تسهیلاتی که برجساز گرفته است، باید دو سال پیش تسویه میکرده، اما از آنجایی که این صنعت دچار رکود شده در تیرآهن و سیمان و زمین و... منجمد شده و در نتیجه از چرخه گردش مولد خارج شده است.
اینکه مسئولی مانند محسن رضایی این موضوع را بیان میکند، انگیزهاش هرچه باشد مهم نیست، اما سؤال خوبی را مطرح کرده است. مسئولان باید پاسخ دهند که این نقدینگی در کدام بخشهای اقتصادی رسوب کرده و در کدام بخشهای اقتصادی در چرخش است. هیچ اطلاع موثقی درباره اینکه این نقدینگی در کدام بخش در حال گردش یا رسوب است، وجود ندارد، درحالیکه رقم این نقدینگی بسیار بزرگ و درخورتوجه است و ضرورت روشنگری درباره آن نیز امری دارای اهمیت، چراکه کمک میکند قضاوتها درباره امور اقتصادی درستتر باشد.
سرعت گردش پول، حلقه مفقوده نقدینگی بیاثر
کامران ندری، مدیر گروه سابق بانکداری اسلامی در پژوهشکده پولی و بانکی
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام یک پرسش مطرح کردهاند که به گمان من با این پرسش جذاب، اقتصاددانان را به چالش کشیده است. موضوعی در اقتصاد ایران وجود دارد که ربطی هم به این دولت و آن دولت ندارد. در سالهای گذشته، نقدینگی همواره رشد کرده؛ اما نرخ رشد اقتصادی، اگر کاهش پیدا نکرده، در بهترین شرایط ثابت مانده است. البته در سه، چهار سال گذشته، موضوع دیگری هم به این بیرشدی اضافه شده است؛ آن هم اینکه تورم هم رشد نکرده است. پس در مجموع دیده میشود که نقدینگی رشد چشمگیری داشته؛ اما نه تورم بالا رفته است و نه نرخ رشد اقتصادی. با این وصف، این یک پرسش طبیعی است که این نقدینگی در کجای اقتصاد کشور قفل شده است؟ زمانی که این نقدینگی نه در اختیار عوامل تولید است و نه در دست مردم، رهگیری اینکه در کجای اقتصاد فریز شده است، بسیار سخت و پیچیده میشود. تنها بانک مرکزی میتواند به این پرسش، پاسخی دقیق بدهد. در دیگر کشورها، اقتصاددانان با توجه به دادههایی که بانکهای مرکزی منتشر میکنند، میتوانند تکنیکهایی را بهکار بگیرند که با آن، روند جریان پول را در اقتصاد ردگیری کنند. نمونه این تکنیکها، «جدول جریان وجوه» است. متأسفانه اینها در اقتصاد ایران تولید نمیشود. به گمان من، اگر بانک مرکزی چنین ابزارهایی داشته باشد، میتوان به پرسش «آقای رضایی» بهسادگی پاسخ داد؛ هرچند اکنون متأسفانه فضا مبهم است.
خب؛ روشن است که این نقدینگی از مرزهای جغرافیایی ایران خارج نشده است، تورم را هم که بالا نبرده است، در تولید و بنگاهها هم که وارد نشده است؛ پس روشن است در جایی از اقتصاد، فریز شده است. نکته مهم آن است که در سالهای گذشته، ضریب تکاثر (فزاینده) پول همواره بین پنج و شش بوده است، انبساط نرخ رشد پایه هم همواره تداوم داشته است.
شاید با نظر به همه آنچه گفته شد، بتوان «سرعت گردش پول» را حلقه مفقوده این ماجرا دانست. رابطه «مبادله پول»، نشان میدهد همواره باید بین «حجم پول × سرعت گردش پول» با «قیمت × میزان معاملات اقتصاد» برابر باشد. دقت در این معادله روشن میکند، حجم پول افزایش داشته است و در سوی دیگر مبادله، میزان معاملات اقتصاد به میزان انتظار، بالا نرفته است. در یک رابطه بلندمدت اقتصادی، «نرخ تورم + نرخ رشد تولید» باید با «نرخ رشد سرعت گردش پول» برابر باشد. پر واضح است که سالهای گذشته نرخ نقدینگی همواره بالاتر از «نرخ تورم + نرخ رشد تولید» بوده است. مجموعه همه اینها نشان میدهد که سرعت گردش پول بسیار کم شده است. دلیل این سرعت پایین گردش پول هم به عوامل ساختاری اقتصاد ایران ربط دارد. این مشکلات ساختاری، باعث میشود رشد نقدینگی نه روی تورم تخلیه شود و نه بر تولید (نرخ رشد اقتصادی).
شاید این پرسش چالشبرانگیز آقای رضایی در سال پایانی دولت، سیاسی تفسیر شود؛ اما من نمیخواهم از آن منظر به آن نگاه کنم؛ چرا که این پرسش، بههرحال باید پاسخ داده شود؛ چه سال آخر دولت باشد چه نباشد.
بخش اعظم نقدینگی به شکل شبهپول در بانکهاست
هادی حقشناس، اقتصاددان
در پاسخ به این پرسش که پولهای کشور در کجا خفتهاند، چند نکته وجود دارد؛ نخست آنکه در دولت قبلی نقدینگی هفتبرابر شد و از ٧٠ هزار میلیارد تومان به حدود ٥٠٠ هزار میلیارد تومان رسید. در این دولت نقدینگی ٥٠٠ هزار میلیارد تومانی به حدود یک میلیون میلیارد تومان رسید و در واقع دوبرابر شد که نسبت به دولت قبل، فاصله زیادی دارد. در تعریف نقدینگی یکی از اجزا پول (اسکناس، مسکوکات و سپردههای دیداری) است و جزء دیگر سپردههای مدتدار است که در این دولت سپردههای مدتدار به دلیل نرخ سود دورقمی، افزایش پیدا کرده است و حتی نسبت مسکوکات و اسکناس نسبت به کل سپردهها، براساس آمار ششماهه بانک مرکزی حدود ٢٠ درصد کاهش پیدا کرده است. در سمت دیگر تعریف نقدینگی، دو جزء بدهی دولت با بانک مرکزی و بدهی بانکها به بانک مرکزی قرار دارد که هر دو افزایش یافته است و افزایش این دو ضربدر ضریب فزاینده، نقدینگی را تشکیل میدهد. وقتی میگوییم یک میلیون میلیارد تومان حجم نقدینگی ایران است، این میزان تماما سکه و مسکوکات یا سپرده دیداری نیست بلکه بخش قالب آن شبهپول است که در یک سمت سپردههای مدتدار و در سمت دیگر بدهی دولت و شرکتهای دولتی به بانک مرکزی است؛ بنابراین با لحاظ این نکات میتوان دریافت که نقدینگی موجود در دست مردم یا همان پولی که در اذهان شکل گرفته، افزایش چندانی نداشته است. در واقع میتوان گفت اکنون حجم گستردهتری از نقدینگی به شکل شبهپول نزد بانکهاست و در آنجا قفل شده است. اینکه آقای محسن رضایی، عضو تشخیص مصلحت نظام که اقتصادخوانده هم هست، این موضوع را مطرح میکند به نظر میرسد میداند موضوع از چه قرار است. آنچه مسلم است در اینکه متناسب با انتظار رونق و رشد اقتصادی شکل نگرفته است، شکی نیست، اما یک نکته باید در نظر گرفته شود که در سال ٩٥، کشور با ٢٠ میلیارد دلار پول نفت در حال ادارهشدن است و این ٢٠ میلیارد دلار در سال ٩٥، با حدود صد میلیارد دلاری که در سال ٩٠ بوده، تفاوت اساسی دارد. بالاخره از پول نفت نهتنها بودجههای عمرانی تشکیل میشود بلکه بخش مهمی از بودجههای جاری هم از محل فروش نفت تأمین میشود. مالیاتها و سایر منابعی که دولت اخذ میکند، جوابگوی هزینههای جاری و عمرانی نیست.