۰ نفر

اکونومیست آینده اژدهای آسیا را بررسی کرد

۷ آبان ۱۳۹۱، ۱۲:۱۴
کد خبر: 9359

پس از هجدهمین کنگره ملی حزب کمونیست که در روز هشتم نوامبر در پکن آغاز خواهد شد، تعدادی از مردان تیره‌پوش، شاید به همراه یک زن، در تالار بزرگ خلق بر فرش قرمز گام خواهند گذاشت تا با نمایندگان رسانه‌های جهان دیدار داشته باشند.

در راس این گروه شی جینپینگ خواهد بود که رهبر جدید حزب است و در ماه مارس رهبری چین را نیز عهده‌دار خواهد شد. پس از او جمعی از اعضای جدید کمیته حزب موسوم به کمیته پایداری پولیت بورو جای خواهند داشت. این کمیته نهاد عالی رهبری چین است. گر چه در این گردهمایی، تبسم‌ها تصنعی و حرکات خشک و رسمی خواهد بود اما مدیریت این صحنه بسیار آسان‌تر از مدیریت تردیدهای شدیدی است که در رابطه با حکومت مطرح است. شی به عنوان حاکم موتورخانه جدید اقتصاد جهان از اسلاف اخیر خود پیروی خواهد کرد و تلاش خواهد نمود تا رشد اقتصادی را با ثبات سیاسی تلفیق کند. اما به نظر می‌رسد این وظیفه بیش از پیش دشوار شده است. رشد رو به کندی اقتصاد، فساد و هزاران مشکل اجتماعی، موجب سرخوردگی روزافزون مردم چین شده و نگرانی‌ها در میان مقامات این کشور را افزایش داده است. برای مقابله با این تنش‌ها، شی می‌تواند به شدت نارضایتی‌ها را کنترل کند. اما این احتمال هم وجود دارد که کنترل حزب را از دست بدهد. آینده چین به پاسخ این پرسش بستگی خواهد داشت: آیا شی از شجاعت و دید لازم برخوردار است تا متوجه شود که سعادت و ثبات کشورش در آینده نیازمند جدایی او از گذشته است؟ شاید برای جهان ثروتمند، کار همراه با بدهکاری و ناکارآمدی سیاسی که از تردیدهای همیشگی چین بوده است، امری نامتجانس به نظر آید. اصلاحات اقتصادی دنگ شیائوپنگ که در سال 1992 کلید خورد، منجر به دو دهه رشد فوق‌العاده شد. در ده سال اخیر تحت رهبری فعلی، هوجین‌تائو، اندازه اقتصاد چین با معیار دلاری، چهاربرابر شد. شبکه تامین اجتماعی 95 درصد کل چینی‌ها را با یکی از بیمه‌های بهداشت و درمان تحت پوشش قرار داده است و این در شرایطی است که این رقم در سال 2000 تنها 15 درصد بود. در سرتاسر جهان چین به لحاظ موقعیت و نفوذ تنها پس از آمریکا در رده دوم قرار گرفته است. تا همین اواخر چینی‌ها چنان ثروتمند شده بودند که دلمشغولی‌های بهتری نسبت به نوع حکومتشان داشتند. اما امروز چین با مجموعه جدیدی از تهدید‌ها روبه‌رو است. فقیران در نابرابری‌ها، فساد، نابودی محیط‌زیست و ادعای تملک زمین‌ها توسط مقامات، گرفتار شده‌اند. طبقه متوسط به بحران غذای آلوده گرفتار شده‌اند و بسیاری از آنان برای حفاظت از پس‌اندازهایشان پول خود را به خارج می‌فرستند و درخواست پاسپورت خارجی می‌کنند. ثروتمندان و قدرتمندان بر سر ثروت گسترده اقتصاد کشور با هم می‌جنگند. دانشگاهیان در یک کنفرانس دولتی که اخیرا برگزار شد شرایط را به خوبی توصیف کردند: «چین از ریشه بی‌ثبات است، از ساقه پژمرده و در راس از کنترل خارج شده است.» زمانی حزب کمونیست می‌توانست در برابر نارضایتی‌ها بایستد. مردم چین اما امروز به طور جمعی در اعتصاب هستند. آنها این روزها کتاب‌هایی در رابطه با موضوعاتی می‌نویسند که پیش از این تابو محسوب می‌شده است. آنها در شبکه‌های اجتماعی نوین چین درباره هرچیزی نظرات خود را بیان می‌کنند. شکایت‌هایی که پیش از این محلی بودند اکنون در سطح ملی مطرح می‌شوند. یک اقتصاددان ارشد در گزارشی محرمانه هشدار داده است که اگر رهبران چین نتوانند از پس مدیریت این نارضایتی‌ها برآیند، «زنجیره‌ای از واکنش‌ها که منتج به ناآرامی‌های اجتماعی یا انقلابی خشونت‌بار می‌شود، به وقوع خواهد پیوست.» اما لازم نیست چین بر لبه پرتگاه یک انقلاب واقع شده باشد تا تغییرات در آن برای دهه آینده ضروری به نظر رسد. نخست وزیر فعلی، ون جیابائو، که به زودی از قدرت کنار می‌رود، چندین بار توسعه چین را « نامتوازن، بد تنظیم شده و بی‌ثبات» خواند. هفته پیش نشریه اصلی حزب کمونیست به نام کیوشی از دولت خواست که «در برابر بازسازی نظام سیاسی مقابله کند.»

شی خود را به عنوان فردی مردمی معرفی کرده است و حزب هنوز مدعی است که او نماینده توده خلق است اما او آن فردی که برخی از صاحبنظران غربی ادعا می‌کنند نیست. افرادی که فاقد ارتباطات لازم هستند، معمولا در شرایط دشواری قرار می‌گیرند. حزب کمونیست هم در شرایطی قرار گرفته است که از دوران مشروعیت ایدئولوژیکی خود فاصله گرفته و کندی رشد اقتصادی مشروعیت اقتصادی حکومت آن را نیز به زیر سوال می‌کشد. حزب کمونیست چین اکنون نیازمند آن است که وفاداری شهروندانش را بار دیگر طلب کند. آنچه شی باید انجام دهد این است که به مردم چین قدرت بیشتری دهد. زمین‌های حومه شهرها باید خصوصی شوند و به دهقان‌ها داده شود. نظام قضایی باید به مردم در برابر ظلم پاسخگو باشد. نظام ثبت خانوارها موسوم به هوکو باید به گونه‌ای تغییر کند که به مهاجران روستایی اجازه دسترسی به خدمات بهداشت و درمان و آموزش در شهرها داده شود. در عین حال شی باید سخت‌گیری‌های حزب را تسهیل کند. بانک‌های دولتی باید در معرض رقابت قرار گیرند. بازارهای مالی باید به علائم اقتصادی پاسخ دهند نه به کنترل‌های مقامات دولتی. مطبوعات باید آزاد باشند تا در مبارزه علیه فساد همراهی کنند. مسلم است که چنین تغییراتی برای «چپ‌گرایان» چینی که نگاهی تمسخرآمیز به غرب دارند و بر ادعاهای حزب کمونیست پافشاری می‌کنند و حتی وظیفه خود می‌دانند که انحصار قدرت را به دست گیرند، بیش از حد زیاد به نظر می‌رسد. حتی بسیاری از افرادی که در جناح «راست» لیبرال هستند و خواستار تغییرند، ادعایی بیش از یک حاکمیت تک حزبی به سبک سنگاپور را ندارند. اما شی باید از این فراتر رود. او باید برای بازگرداندن اعتماد شهروندانش به دولت، سرمایه‌گذاری سنگینی در اصلاحات سیاسی کند. شاید این غیرمنطقی به نظر برسد اما در دهه 1980 هم تنها یک مرد به نام دنگ توانست از چینی صحبت کند که پس از سال 2050 می‌تواند رهبری مرکزی خود را با انتخابات مستقیم تعیین نماید . شاید او خود نمی‌توانست تغییراتی را که کشورش پشت سر می‌گذارد تصور کند. ژو رانگجی، سلف ون، گفته بود که انتخابات رقابتی باید به سطوح بالاتر گسترش یابد و این کار «هر چه زودتر انجام شود بهتر است.» اگر چه از آن زمان به بعد حزب کمونیست با محدودسازی رشد جامعه مدنی امکان تغییرات سیاسی را دشوارتر ساخته است، اما افرادی که وقوع چنین تغییراتی را غیر ممکن می‌پندارند باید به تایوان توجه کنند که مسیری مشابه را در پیش گرفت، البته تحت حکومت حزب ضد کمونیست کومینتانگ. نشریه اکونومیست امید دارد که تغییرات سیاسی بتواند حزب کمونیست را در برابر دادگاه‌ها پاسخگو کند و بهترین نماد این تغییر می‌تواند آزادی زندانیان سیاسی باشد. بی‌شک شی با این تغییرات مخالفت خواهد کرد اما حتی اگر اینطور شود، دست کم این راه گشوده خواهد شد. باید یک برنامه زمانی برای رهبران دولت‌هایی که با انتخابات مستقیم روی کار می‌آیند تدوین شود. حزب کمونیست چین قدرت زیادی از خود نشان داده است. به رغم اشتباهات بسیارش، این حزب توانسته است ثروت و امیدی را که نسل‌های پیشین غیرممکن می‌پنداشتند، به واقعیت بدل کند. شی در برهه حساسی برای چین به میدان می‌آید، درست زمانی که تندروها هنوز از تغییرات سیاسی سرباز می‌زنند و تاکید دارند که حکومت می‌تواند نارضایتی‌ها را با قدرت پاسخ دهد. انتخاب شی برای همه انتخابی سنگین خواهد بود. جهان نیز از یک چین ضعیف و بی‌ثبات بیشتر می‌هراسد تا یک چین قدرتمند.