به گزارش گروه بررسی مطبوعات اقتصاد آنلاین روزنامه "بهار"در گفتو گویی با موسی غنی نژاد به بررسی کمپین نه به تحریم پرداخته است :
جالب است در جهانی که کشورهای توسعهیافته مدعی دفاع از حقوقبشر هستند و مبنای عمل خود را اعلامیه حقوقبشر میدانند گردهم میآیند و علیه کشوری قوانین بازدارندهای را اعمال میکنند که مغایر با ماده سوم این اعلامیه است که حق زندگی و امنیت فردی را از اصول اولیه تمام مردم دنیا میداند و بهطور حتم اگر فردی تجارت کند ولی حق استفاده از پول از او گرفته شود نقض آشکار حقوقبشر است. در ضمن در دنیای کنونی که حق تجارت آزاد در بسیاری از کشورها به رسمیت شناخته شده اگر دولتی که با رای مردم روی کار آمده است جلوی تجارت شهروندان را با شهروندهای کشور دیگر بگیرد در حقیقت بازهم از قوانین صندوق بینالمللی پول عدول کرده است، بنابراین کمپین نه به تحریم که از طرف عدهای از اقتصاددانان ایرانی مطرح شد و از طرف روشنفکران کشور مورداستقبال قرار گرفت راهکاری است برای نشان دادن این سلطهگری کشورهای غربی که با استفاده از رسانههای خود سعی در وارونه نشان دادن حقیقت آشکار در پشت صحنه این تحریم دارند. گرچه با پیوستن بسیاری از دلسوزان مردم عدهای از افراد اپوزیسیون در خارج از کشور منتظر شکستن این تغار به طمع ماست ریخته شده از آن هستند ولی تاکید پیشنهاددهندگان این کمپین بر غیرسیاسی بودن آن آب در هاون کوبیدن آنها را نمایان میکند. به همین منظور با یکی از ایدهپردازان اولیه طرح کمپین نه به تحریم یعنی دکتر موسی غنینژاد به گفتوگو نشستهایم. سوال اول من از جنابعالی درباره طرح نه به کمپین این است که این طرح اول در ذهن شما شکل گرفت و بعد با استادان دیگر در میان گذاشتید یا یک ایده گروهی بود که شما بهعنوان لیدر آن مطرح شدید؟ واقعیت این است که این طرح از حدود یک سال گذشته در یکی از روزنامههای اقتصادی بین دوستان و همفکران مطرح بود ولی پس از تشدید تحریمها از میانه سال گذشته که ابعاد آن گستردهتر و غیرانسانیتر شد به فکر افتادیم تا آن را خیلی جدیتر دنبال کنیم و این عملا مصادف شد با انتخابات ریاستجمهوری یازدهم و تغییر دولت. البته حرکت ما در چارچوب قواعد تعریف شده جامعه مدنی و همراهی مردم و نخبگان جامعه صورت میگیرد و من هم در کنار بقیه همفکران پیگیر این موضوع هستم. شما در صحبت اولیه خود اشاره کردید که از یک سال گذشته این طرح در ذهن شما بود و بعد از انتخابات ریاستجمهوری آن را علنی کردید، به نظر میرسد انتخاب آقای روحانی و سیاست تنشزدایی و تاکید ایشان بر خروج از انزوای ایران تاثیر بسزایی در علنی کردن آن داشته است. البته شاید اگر دولت جدید هم همسو با سیاستهای دیپلماتیک دولت قبلی بود ما بازهم این موضوع را مطرح میکردیم ولی همانطور که شما اشاره کردید انتخاب یک فرد که تاکید بر دیپلماسی جدید داشت و تغییر رفتار سیاست خارجی که در دستور کار دولت یازدهم قرار گرفت و البته همراه بود با تشدید فشارهای بینالمللی و فشاری که بر مردم وارد شد ما را در این تصمیم راسختر کرد. چون همانطور که میدانید مخاطب اصلی ما بیشتر افکار عمومی کشورهای تحریمکننده است و فضای سیاسی وقتی بازتر شد ما به این نتیجه رسیدیم که این حرکت جمعی میتواند موثرتر واقع شود. آقای دکتر از ابتدای آغاز به کار این طرح شما سعی کردید بهعنوان تنها ایدهدهنده مطرح باشید و بقیه کارها را برعهده مردم بگذارید تا پیش برود یا نه در تعیین نقشه راه و برنامهریزی برای پیشبرد این طرح هم نقش داشتید؟ نه، اصلا موضوع رهبری و تعیینکننده خط مشی نبود ما در این راه تنها پیشنهاددهنده بودیم و مانند تمام حرکتهای جامعه مدنی منتظر ماندیم تا ببینیم اگر مورد استقبال قرار گرفت گسترش پیدا کند. موضوع تعیین نقشه راه و غیره مطرح نبود و ما تنها به فکر ایجاد یک موج بودیم تا روشنفکرها و فعالان جامعه مدنی زیر یک چتر جمع شوند و درخواست لغو تحریم را از طریق روزنامهنگاران و رسانهها به روشنفکران کشورهای تحریمکننده منتقل کنند به این امید که با فشار افکار عمومی روی سیاستمداران این کشورها، از ادامه تحریمها جلوگیری به عمل آید. متاسفانه موضوعی که در این میان مطرح شد و البته بیشتر از روی غرضورزی بود، عدهای اعلام کردند که این طرح به نوعی در حمایت از نظام تشکیل شده و سعی کردند آن را سیاسی بدانند، آیا حمایتهای پشت پردهای از طرف سران نظام از این کمپین صورت گرفته است؟ من نمیتوانم پاسخی به این عده بدهم، وقتی آنها نیتخوانی میکنند بحث عینی منتفی میشود. همانطور که گفتم این جنبش غیرسیاسی و کاملا مدنی است. همه میدانند این تحریم به مردم فشار وارد کرده و صد البته اگر دولت و دستگاه دیپلماسی بخواهد در جهت رفع این تحریمها قدمی بردارد ما استقبال خواهیم کرد، ولی این به معنای آن نیست که ما حرکتمان را از قبل با دولت هماهنگ کردهایم. این نیتخوانیها بیشتر از طرف اپوزیسیون نظام، بهویژه در خارج از کشور مطرح میشود، واضح است که ما در مقابل نظام نیستیم، در این کشور زندگی میکنیم و همراه با جامعه مدنی در جهت کاستن فشارها بر مردم گام برمیداریم. یکی از موضوعهای دیگری که منتقدان این کمپین اعلام میکنند این است که مردم آمریکا بهدلیل منافع اقتصادی و حس سلطهپذیری و احساس قدرت اول جهانی بودن بیشتر از سیاست فشار بر کشورهای دیگر برای پیشبرد یکهتازی خود حمایت میکنند و شما هم اشاره کردید هدف شما افکار عمومی مردم کشورهای تحریمکننده است، بهنظر شما این دو با هم تناقض ندارد؟ همانطور که من اشاره کردم در درجه اول هدف ما تاثیرگذاری بر اقشار فرهیخته، دانشگاهی و رسانههای کشورهای تحریمکننده است که افکار عمومی کشورهای تحریمکننده را میتوانند جهت دهند. در حقیقت ما قصد داریم پیام ما از طریق آنها به مردم منتقل شود. برای مثال اگر فرض را بر این بگیریم که درصد بالایی از مردم آمریکا درباره ایرانیان ذهنیت مثبتی ندارند باید قبول کنیم که تاثیر رسانهها و لابیهای موجود در آن کشور با تبلیغات وسیع سعی کردهاند بر ذهنیت مردم جهت بدهند و متاسفانه این جریان همیشه یک طرفه بوده و از طرف ایران هیچگاه نه از طرف دولت نه از طرف مردم اقدامی جهت تنویر افکار عمومی آمریکا و پاک کردن ذهنیت مردم آمریکا انجام نشده است و ما با این اقدام امیدواریم بتوانیم گامی در این جهت برداریم و مردم کشورهای تحریمکننده را با واقعیت حال حاضر کشورمان آشنا کنیم. چون ما ابزاری نداریم که به صورت مستقیم بر افکار عمومی آمریکا تاثیر بگذاریم، به واسطه همتایان و همکارانمان در آن کشورها میخواهیم تاثیرگذار باشیم. بهطور حتم در دنیای کنونی اگر یک حرکت جمعی و مدنی به طرز درستی برنامهریزی و در شبکههای اجتماعی پیگیری شود به نظر من میتواند بسیار تاثیرگذار باشد. امیدواری ما بالاست ولی در هرصورت میزان موفقیت این طرح را آینده نشان خواهد داد. جناب موسی غنینژاد همانطور که میدانید اقتصاد آمریکا مبتنی بر بازار آزاد است و حتی یکی از اصول اولیه قانون اساسی این کشور است ولی با تحریمهای اعمال شده شاهد هستیم که این کشور این اصل را نقض میکند و بسیاری از شرکتهای حتی خصوصی خود را از تجارت با ایران منع میکنید، نظر شما در این مورد چیست؟ بله، دقیقا همینطور است و اعتراض ما هم به همین مورد است و من در صحبتهای گذشته خودم هم به این موضوع اشاره کردهام. در حقیقت آمریکاییها با وضع این تحریمها نه تنها قانون اساسی خود را نقض کردند بلکه برخلاف قوانین و عرف بینالمللی هم عمل کردهاند. شما اگر دقت کنید اولین جمله اعلامیه حقوقبشر بر «شناسایی کرامت ذاتی و حقوق یکسان و جداییناپذیر همه اعضای خانواده بشری» تاکید دارد و آن را «اساس آزادی و عدالت و صلح جهانی» تلقی میکند. این تحریمها در حقیقت همین حقوق اساسی افراد را نقض میکند. اگر دو دولت به هر عنوانی با هم بر سر موضوعی مشکل دارند دلیل بر این نمیشود که شهروندان کشورهای یکدیگر را از حقوق خود محروم کنند. به نظر من این یک رفتار قبیلهای است و با قواعد دنیای مدرن مغایرت دارد. در حال حاضر شاهد هستیم آمریکا بهدلیل اینکه با بعضی از فعالیتهای دولت ایران مشکل دارد قوانینی وضع میکند که حقوق اساسی شهروندان خود و مردم ایران را زیر پا میگذارد. وقتی یک آمریکایی میخواهد با یک تاجر ایرانی تجارت کند و دولت جلوی این اقدام را میگیرد در حقیقت برخلاف اصول اعلامیه حقوقبشر عمل کرده است. هدف ما تاکید بر همین موضوع است که سیاستهای دولت آمریکا و متحدان اروپاییاش مغایر با اصول حقوقبشر، بهویژه اصل تجارت آزاد است. آقای دکتر متاسفانه بعد از مطرح شدن این کمپین عدهای از افراد اپوزیسیون با سوءاستفاده از این طرح بحثهایی را مطرح کردند مبنی بر اینکه در تجمعهای خود به بهانه کمپین نه به تحریم با اقدامهای سیاسی مانند آوردن پرچمهای خاص یا بستن دستبندهای رنگی این تجمعها را از اصلش منحرف میکنند، نظر شما در این مورد چیست؟ متاسفانه بعضیها هنوز یاد نگرفتهاند که هر چیزی جایی دارد و هر فردی باید در جایگاه خود قرار گیرد. وقتی یک حرکت جمعی با هدف مدنی مطرح میشود نباید اگر تجمعی هم در حمایت آن صورت میگیرد تبدیل به خودنمایی افرادی با اغراض سیاسی شود. درست است که هدف اصلی ما از این جنبش درخواست احترام به حقوق فردی است ولی این ربطی به بحثهای سیاسی جناحها و گروههای سیاسی ندارد. البته ما از تمام گرایشها و افراد با هر عقیده سیاسی یا اجتماعی درخواست میکنیم که با ما همکاری کنند از چپها گرفته تا راستها، زیرا هدف ما برداشتن فشار از دوش مردم با مبارزه با تشدید تحریمها و درنهایت خود تحریمهاست. ولی به نظر من اگر کسی بخواهد از این جنبش استفاده سیاسی کند محکوم است و با اهداف اصلی و اولیه آن مغایرت دارد. معتقدم هرگاه این جنبش رنگ سیاسی به خود بگیرد حتما شکست خواهد خورد. ما سالها پیش در دوره ملی شدن صنعت نفت هم شاهد تحریمهای بینالمللی بودیم که به رهبری انگلستان انجام میشد و دولت مصدق بسیار تحت فشار قرار گرفت آیا این دوره تحریمها را هم میتوان با آن دوره مقایسه کرد؟ تا حدی شاید بتوان مقایسه کرد ولی دور جدید این تحریمها بسیار گستردهتر است و البته باید این موضوع را هم در نظر گرفت که ما نسبت به آن دوره خیلی بیشتر در مبادلات اقتصاد جهانی وارد شدهایم. در هر صورت، در این جنبش در درجه اول مخاطبانمان قشر دانشگاهی کشورهای تحریمکننده و بعد افکار عمومی کشورهای تحریمکننده هستند تا بتوانند با فشار بر سیاستمداران موجب تجدید نظر در سیاستهای نادرستشان شوند. در زمان دکتر مصدق تحریم بیشتر متمرکز روی نفت ایران بود ولی در حال حاضر شاهد هستیم که تحریمها ابعاد گستردهتری پیدا کرده و اقتصاد ایران را در تمام ابعاد آن دربرگرفته است. وقتی پول و نظام مالی ایران را تحریم میکنند درنتیجه تمام تجارت خارجی بخش خصوصی ایران هم فلج میشود. دولتهای تحریمکننده اعلام میکنند موادغذایی و دارو را تحریم نکردهاند ولی وقتی واردکننده دارو نمیتواند پول دارو را به حساب کارخانه تولیدکننده واریز کند عملا واردات دارو هم دچار مشکل میشود. تا به حال ما شاهد اینچنین تحریم گستردهای برای هیچ کشوری نبودهایم. و سخن آخر اینکه کمپین نه به تحریم شامل مخالفت با تمام تحریمهاست یا نه برای مثال سعی دارد پله پله و براساس اولویت با آنها مخالفت کند؟ ما مخالف همه تحریمها هستیم، حتی با تحریمهای اعمال شده از طرف شورای امنیت سازمان ملل که ظاهرا طبق روال قانونی این سازمان اعمال شده است، چون معتقدیم این تحریم با روح اعلامیه جهانی حقوقبشر و برقراری صلح در جهان مغایرت دارد. باید توجه داشت که جنگ تنها جنگ فیزیکی نیست، محروم کردن شهروندان یک کشور از حقوق خود و سخت کردن زندگی بر آنها خود نوعی جنگ است و با فلسفه ایجاد سازمان ملل متحد مغایر است.