۰ نفر

تکنیک MECE

۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۱، ۲۱:۲۵
کد خبر: 1095

هنگام حل مسائل کسب و کار برای ایجاد نظم و ساختار در ایده ها و فکر می باید جامع نگر بود و در عین حال از ابهام و همپوشانی پرهیز کرد.

تکنیک MECE (که به صورت می سی تلفظ می شود) مخفف "mutually exclusive, collectively exhaustive" «اجزای یکپارچه متنافر» است که جزو اساسی فرایند حل مسئله در مکنزی است. هر مشاوره تازه واردی از لحظه ورود به شرکت مدام این اصطلاح را می شنود. هر سندی (حتی یادداشت های داخلی) هر ایمیل و هر پیغام صوتی باید می سی باشد.

تکنیک می سی فکر شما را با حداکثر وضوح ( و در نتیجه حداقل ابهام) و حداکثر جامعیت نظم می بخشد. این تکنیک از بالاترین سطح فرایند حل مسئله شروع می شود - یعنی فهرست مسائلی که منجر به مشکلی شده اند که شما قصد حل آن را دارید. وقتی به این نتیجه رسیدید که مسائل مزبور را مشخص کرده اید نگاه دقیقی به آنها بیندازید. آیا هر کدام از آنها مسئله مجزایی است؟ اگر اینطور است فهرست شما دوبه دو متنافر است. آیا هر جنبه ای از مشکل در یکی از مسائل این فهرست آورده شده، یعنی به همه چیز فکر کرده اید؟ اگر اینطور بود فهرست شما جامع و کامل است.

فرض کنید تیم شما در حال انجام پروژه ای برای یک شرکت تولید محصولات الکترونیکی است. مسئله ای که شرکت برای شما تعریف کرده «افزایش فروش ویجت های شرکت» است. تیم شما ممکن است به فهرست راه های زیر برای افزایش فروش ویجت برسد:

۱- تغییر شیوه فروش ویجت ها به فروشگاه های خرده فروشی

۲- بهبود شیوه بازاریابی محصول

۳- کاهش هزینه تولید ویجت

اگرچه این فهرست کلی به نظر می رسد عیبی ندارد چون در مراحل بعدی جزئیات کار هم مشخص خواهد شد. آنچه مهم است این است که فهرست می سی است.

فرض کنید شما یک مورد دیگر به فهرست بالا اضافه کنید: «مهندسی مجدد فرایند تولید ویجت». این راه حل چه نسبتی با راه حل های قبلی دارد؟ قطعا این کار مسئله مهمی است اما این مورد نکته جدیدی به راه حل های شما اضافه نمی کند. این راه حل در واقع در ذیل «کاهش هزینه تولید ویجت» قرار می گیرد. راه حل های دیگری نظیر اصلاح سیستم توزیع یا بهبود برنامه ریزی موجودی هم همینطورند. تمام این راه حل ها در واقع راه هایی برای کاهش هزینه تولید هستند. قرار دادن هر کدام از آنها در فهرست اولیه باعث ایجاد همپوشانی می شود. در آن حالت فهرست شما دیگر دوبه دو متنافر نخواهد بود. همپوشانی علامت تفکر مغشوش نویسنده است و موجب گیجی خواننده می شود.

وقتی که فهرست در اختیار شما شامل موارد مجزا و متمایز بود می باید اطمینان یافت که هر مسئله یا مورد مرتبط به مشکل در آن جای داده شده است. یک لحظه به راه حل پیشنهادی «مهندسی مجدد فرایند تولید ویجت» برگردید. ما آن را ذیل کاهش هزینه تولید قرار دادیم. فرض کنید یکی از همکاران شما می گوید « ما باید درباره راه هایی برای بهبود کیفیت ویجت ها در فرایند تولید فکر کنیم». او درست می گوید. آیا این به معنای آن است که باید مهندسی مجدد را در فهرست خود بگنجانید؟ نه، اما شما باید لیست خود را این ترتیب اصلاح کنید: «مهندسی مجدد فرایند تولید برای کاهش هزینه تولید» را ذیل کاهش هزینه تولید قرار دهید و «مهندسی مجدد فرایند تولید برای بهبود کیفیت ویجت» را ذیل بهبود شیوه بازاریابی.

فرض کنید اعضای تیم ایده هایی دارند که در فهرست مسائل اصلی نمی گنجد. شما می توانید این ایده ها را نادیده بگیرید اما این کار کمکی به مشتری شما نمی کند. همینطور می توانید آنها را در فهرست بگنجانید اما در آن حالت مسائل زیادی خواهید داشت. در مکنزی فهرست مسائل کمتر از دو و بیشتر از پنج نیست ( سه تا بهترین حالت است).

یک راه حل برای این مسئله قرار دادن آن ایده ها در دسته «مسائل دیگر» است. اگر به هیچ طریقی نتوانستید ایده های خوب دیگر را در فهرست جا بدهید از این شیوه استفاده کنید.