این مترجم درباره امرار معاش از راه ادبیات در ایران، گفت: در شرایط فعلی که نمیتوانید برای زندگیتان برنامهریزی کنید و تیراژها خیلی کم است، فکر نمیکنم بتوان از این راه امرار معاش کرد. نویسندهها هم وضعیتی بدتر از مترجمها دارند. همسر هوشنگ گلشیری در ادامه افزود: من در طول زندگیام کارهای متفاوتی انجام دادهام. ترجمههایی برای پروژههای مختلف بیربط به ادبیات قبول کردهام، اسمم هم پای کار نیامده و فقط پول گرفتهام چون مجبور بودهام. گلشیری هم در دورههایی ویراستاری میکرد. من هم هنوز در جایی ویراستارم. صرفا از راه نوشتن نمیتوان زندگی کرد، چون تیراژ کتابها خیلی پایین است. ضمن اینکه با این تورم، کتاب به نظر همه گران است و اولین چیزی است که از خرید مردم حذف میشود. او همچنین اظهار کرد: در دهه 60 و اوایل دهه 70 کتاب کمتر منتشر میشد و فشار اقتصادی خیلی بیشتر بود. شاید هم من اول کارم بود و حالا وضعیت فرق کرده است. آن موقع پراکندهکاریهایم بیشتر بود. در مورد گلشیری درآمدش از انتشار کتاب در ایران نبود. خصوصا که کارهایش اغلب اجازه چاپ نداشت. گشایش زندگی ما انتشار کارهای او به زبانهای دیگر و فرصت مطالعاتی
یا جایزههایی بود که میگرفت. اینها به دلیل ارزش کم پول ایران تأثیر بیشتری داشت. طاهری ادامه داد: در دنیا نویسندههای مطرح میتوانند از راه فروش اثرشان زندگی کنند چون خرج و دخل در آن کشورها معقولتر است. آنجا نسبت حداقل حقوق و اجاره خانه اینقدر نامعقول نیست. زمانی قیمت اجاره خانه ما به اندازه کل حقوق من یعنی 3500 تومان بود. الآن با یک حقوق نمیتوان اجاره داد. در کشورهای پیشرفته وضعیت اقتصادی اینقدر نامتعادل نیست. گلشیری در سالهای دور تدریس میکرد اما فراغت داشت که بنویسد. کار لزوما مزاحم فعالیت ادبی نیست؛ آن موقع با درآمد معلمی میشد زندگی کرد، اما الآن نمیشود و وضعیت درآمد بدتر شده است. او سپس گفت: من کارهای ریموند کارور را ترجمه کردهام و خواندهام که او هم در آغاز در شرایط بدی کار میکرده است. اما بعد که به عنوان یک نویسنده معروف شناخته شده دیگر مشکلاتش برطرف شده است. آنجا شرایط فرق میکند. وقتی کسی شناخته شد کمکم با سخنرانی در دانشگاهها و... پول میگیرد. به طور کلی سیستم کاری آنها با ما متفاوت است. به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از ایسنا ،این مترجم درباره تأثیر این مشکلات بر حرفهیی نشدن
ادبیات در ایران اظهار کرد: تأثیرش به این شکل است که همه سریع میخواهند کارشان را چاپ کنند و آن وقت گذاشتن، مطالعه، تلاش، پیوستگی و آهستگی را که برای رسیدن به یک کار چاپشده لازم است ندارند. شتاب برای زودتر چاپ شدن اثر شاید برای زودتر تثبیت شدن باشد. در شرایط فراغت داشتن، فرد برای ثبت یک اثر وسواس بیشتری به خرج میدهد. طاهری درباره جوانانی که میخواهند در عرصه ادبیات فعالیت کنند، گفت: باید خیلی عاشق باشند و ادبیات را دوست داشته باشند. دیدهام کسانی را که کارهایی کاملا بیربط به ادبیات انجام میدهند، اما از هر ثانیه خود برای کار ادبی استفاده میکنند. پوستکلفتی زیادی میخواهد. ما هم خیلی سختی کشیدهایم آن هم در دورانی بدتر. شاید توقعاتمان از زندگی و رفاه کمتر بود. او همچنین اضافه کرد: کسانی که با جدیت کار ادبیات را پیگیری میکنند از خودگذشتگی زیادی دارند و از هر ثانیه خود به جای فیسبوک و وبلاگ برای ادبیات استفاده میکنند. نمیشود شما وقت خود را در این فضاها تلف کنید و انتظار داشته باشید که چیزی دربیاید. به خاطر همین وبلاگنویسیهاست که شکل ادبیات ما هم وبلاگی شده است یعنی دکمه را بزن و زود نوشتهات را
منتشر کن. در کشورهای پیشرفته که تکنولوژیشان خیلی گستردهتر از ماست، این بلا بر سر ادبیاتشان نیامده؛ چون این دو مقوله کاملا جداست. به نظرم در ایران راحتطلبی باعث این مسائل شده است. او افزود: جوانها خصوصا داستاننویسهای جوان شرایط بدی دارند. دلم برایشان میسوزد. نویسندهها چه از لحاظ معیشت، چه از نظر سانسور شرایط بدی دارند. ما مترجمها در شرایط بد کارهایی را در حوزه معماری، فاضلاب، یونسکو و... سریع ترجمه میکنیم تا پولی بگیریم و مشکل حل شود. اگر هم کتابی را بخوانیم که میدانیم سانسور میشود ترجمه نمیکنیم، اما داستاننویسها نمیتوانند کاری کنند و شرایطشان خیلی سختتر است.
فرزانه طاهری از سالها امرار معاش و فعالیت ادبی خود در کنار هوشنگ گلشیری در سالهای دهه 60 و اوایل دهه 70 تا شرایط امروزش میگوید.