به گزارش گروه بررسی مطبوعات اقتصاد آنلاین سعید لیلاز در یادداشتی در روزنامه "بهار" نوشته است:
پس از انتخابات ریاستجمهوری در 24خرداد و اعلام نتیجه آن، فرصت مناسبی برای ایجاد جنبش ضد تحریم در کشور ایجاد شده است. جنبش مدنی ضدتحریم میتواند نسبت به اعمال تحریمهای غیرمنصفانه قدرتهای بزرگ دنیا، موضعگیری کند و صدای اعتراض و مخالفت جامعه ایران را به گوش جهان برساند. این فرصت با توجه به ایجاد انسجام داخلی در کشور فراهم شده است. میتوان آشکارا ملاحظه کرد که در طول دو ماهه گذشته میان دولت و ملت یا میان اجزای حکومتی وحدت و هماهنگی مطلوبی ایجاد شده است. در این شرایط است که میتوان صدای واحدی را به گوش نظام بینالملل رساند. در این شرایط است که تشکیل جنبش ضدتحریم در این مقطع ضروری به نظر میرسد. از این طریق میتوان بهطور منسجم و از موضع حکمت نسبت به تحریمهای ظالمانه ایالات متحده علیه ایران اعتراض کرد. همچنین میتوان اظهار کرد که این تحریمها منجر به از پا درآمدن جمهوری اسلامی ایران نخواهد شد زیرا بسیاری از مشکلات اقتصادی کشور ناشی از سوءمدیریت است نه تحریم. حال که دولت جدید و شخص اول قوهمجریه بر دیپلماسی هوشمندانه و به دور از تنش تاکید دارد، زمان آن است که در بخشهای مدنی خارج از دولت هم پیام درستی به جهانیان ارسال شود. در این راه چهرههای مورد وثوق مردم میتوانند به هدایت و حمایت این جنبش بپردازند تا از مشروعیت بیشتری برخوردار شود. چهرههای سیاسی خارج از دولت که پایگاه مردمی دارند، مراجع تقلید، ورزشکاران و هنرمندان میتوانند در پیشانی این جنبش قرار بگیرند. این جنبش میتواند این تلقی که ایران عنصری خطرناک برای جهان است را از میان بردارد و آمریکا را که در راستای تحریم ایران موفق شده کشورهای دیگر را با این تلقی همراه کند، در این مسیر با مشکل مواجه سازد. این جنبش میتواند به کمک دولت جدید بیاید تا کشورهای غربی در برابر خواست دولت و ملت ایران، از اجماع فعلی علیه کشورمان خارج شوند. پیش از این امکان شکلگیری چنین جنبشی وجود نداشت زیرا صدایی که از دولت ایران بلند میشد با این نگاه فاصله داشت. در واقع همان روشی که دولت قبل در پیش گرفت، به آمریکا کمک کرد تا بتواند در جامعه جهانی اجماعی علیه ایران شکل دهد. در سالهای پیشین که حتی آمریکا قدرت بیشتری داشت موفق نشده بود کشوری نظیر فرانسه را علیه ایران با خود متحد سازد اما اکنون شرایط بهگونهای است که کشورهای آسیای میانه را نیز به تحریم ایران واداشته است. این موضوع به سیاست خارجی دولت گذشته بازمیگردد که با ادبیات رادیکالی و با تنشزایی در فضای بینالمللی، مسیر را برای ایجاد اجماع جهانی علیه کشورمان، هموار ساخت. دولت آقای احمدینژاد به غیر از سیاستهای افراطی در بخش بینالملل، در اعمال سیاستهای اقتصادی که میتوانست پشتوانه سیاست خارجی کشور باشد، آنچنان ضعیف عمل کرد که در هر دو جبهه کشور با آسیبهایی همراه شد. نکاتی که به آن اشاره کردم نشان میدهد که مخالفت با تحریمهای غرب از راههای دیپلماتیک دولتی و مدنی، نیاز امروز کشور است اما یکی از کارهای دیگری که باید در داخل کشور به آن بپردازیم، بهبود شرایط اقتصادی است. در طول سالهای گذشته در هر دو جبهه ضعیف عمل شد و ناکارآمدی در عرصههای دیپلماسی و اقتصاد، شرایط پیچیدهای را رقم زده است. از یک سو سیاست خارجی ماجراجویانه و تنشزا، شرایط را برای ایجاد اجماع علیه ایران فراهم کرد و از سوی دیگر در داخل سیاستهای اقتصادی نادرستی به کار گرفته شد تا نه تنها توسعه اقتصادی برای قدرتمند شدن اقتصاد و مقابله با تحریمها، شکل نگیرد بلکه با افول شاخصهای اقتصاد کلان، آسیبپذیری کشور افزایش یافته است. به همین دلیل باید کارهای اصلی و مهم خود را در حوزه اقتصاد انجام دهیم. اگر ایران از نظر اقتصادی کشوری نیرومند نباشد چه پروژه هستهای داشته باشد چه نداشته باشد، چه با اسراییل رابطه خصمانه داشته باشد چه نداشته باشد، چه حقوقبشر را رعایت کند و چه نکند، آمریکا یا نظم بینالمللی موجود، شرایط را برای ایران دشوار میسازد. به همین دلیل باید اقتصاد خود را قدرتمند کنیم. در حال حاضر بسیاری از مشکلاتی که در اقتصاد ایران بروز پیدا کرده است از جمله مشکلاتی که در نظام دارویی ایجاد شده یا مشکلاتی که بر سر نظام خودرو در ایران رخ داده است، ارتباطی با تحریم ندارد. در تمام هشت سال گذشته قیمت ارز در ایران ثابت نگهداشته شد درصورتیکه نرخ تورم داخلی سالانه 15درصد افزایش پیدا کرده است. این فاصله تورم ایران با تورم بینالمللی باید به نرخ ارز اضافه میشد که این اتفاق رخ نداد. بنابراین نابسامانی اقتصادی خود را نشان داد برای مثال تمام قطعه سازهای داخلی بدون اینکه اعلام کنند به جای اینکه قطعه تولید کنند، بهطور پنهانی آن را از چین وارد کردند و در بستهبندی خود به خودروسازان میدادند. میتوان گفت که سههزار تومانی شدن دلار هم ارتباطی به تحریم ندارد زیرا نمیتوان پذیرفت که سالانه 35درصد رشد نقدینگی رخ دهد اما قیمت دلار در اقتصاد ثابت بماند. در بخش نفت میتوان گفت که هشت سال در این صنعت سرمایهگذاری نشده است، به همین دلیل میتوان گفت در حال حاضر وزیر نفت، ماموریت بزرگی در پیش دارد زیرا ظرفیت تولید نفت در ایران در تمام سالهای 1384 تا 1392 قبل از اعمال تحریم، سالانه بین 150 تا 200هزار بشکه کاهش پیدا کرده است. بنابراین اگر اقتصاد داخلی نیرومند نباشد نه تنها در برابر تحریم بلکه در برابر هیچ فشار خارجی نمیتوان ایستادگی کرد. تنها راه مقاومت در برابر تحریمها مقاوم شدن اقتصاد ایران است.