۰ نفر

زیر تیغ تورم

۲۰ بهمن ۱۳۹۵، ۹:۰۲
کد خبر: 175497
زیر تیغ تورم

پس از چند سال تلاش مستمر با هدف گره‌گشایی از بازار مسکن، به اعتقاد برخی هنوز این بازار وارد فاز پیش‌رونق نشده است.

درخصوص عوامل تأثیرگذار بر مسکن باید گفت: اگر اقتصاد توسعه‌یافته‌تری داشتیم می‌توانستیم فرض کنیم که مسکن هم مانند سایر بازارها یک نقطه اشباعی دارد و از یک جایی به‌بعد تقاضا افت می‌کند؛ اتفاقی که مشابه آن در کره‌جنوبی افتاد، اما تجربه اقتصاد ایران به‌گونه‌ای دیگر است. از آنجا که بعد از انقلاب همواره اقتصاد ما درگیر شرایط تورم فزاینده بود، روند تغییرات چنین بوده است که قیمت نفت افزایش می‌یافت و به ‌تبع آن تقاضای کل تحریک می‌شد، قیمت‌ها بالا می‌رفت و تورم و رونق اقتصادی تقاضای دارایی‌های ثابت را افزایش می‌داد، به تعبیری رونق بازار مسکن از سوی تقاضا آغاز می‌شده است. به‌این‌ترتیب که مسکن از سایر بازارهای موازی پرسودتر بوده است و سفته‌بازها برای سرمایه‌گذاری و مردم عادی از دو وجه؛ هم برای مصارف شخصی و هم به دلیل جلوگیری از کاهش ارزش ثروتشان زیر تیغ تورم، به سرمایه‌گذاری در مسکن و زمین روی می‌آوردند و این قصه جوری ادامه پیدا کرد که برخی می‌اندیشیدند این یک تئوری تغییرناپذیر در هر مقطع زمانی‌ای است.

در سال‌های اخیر اما ادامه پیداکردن تحریم‌ها و سیاست‌های دولت جدید که تأکید بسیاری بر کنترل تورم داشت گرچه از این منظر که مدت‌ها بود تورم دورقمی بر اقتصادمان سایه افکنده بود، دستاورد تازه‌ای به حساب می‌آمد، از دیگرسو منجر به تعمیق رکود شد و از آنجا که به گواهی مسئولان ذی‌ربط، مسکن لوکوموتیو اقتصاد ایران بود و سهمی بیشتر از سایر بخش‌ها داشت، بیش از حوزه‌های دیگر لطمه دید و هرچه برای خروج از رکود بیشتر تلاش کردیم کمتر نتیجه گرفتیم، دقیقا به این دلیل ساده که براساس انتظارات گذشته عمل می‌کردیم و سیاست‌هایی به ‌کار می‌رفت که برای شرایط بحران و رکود طراحی نشده بودند و در نهایت مسکن سایر بخش‌ها را نیز با خود دچار بحران کرد. صرف‌نظر از اینکه در این سال‌ها اقتصاددانان صاحب‌نام چطور در چنین دام سیاستی‌ای‌ گرفتار شدند، به نظر می‌رسد درحال‌حاضر بررسی سناریوی جدید از ضرورت بیشتری برخوردار است.همچنان‌که صاحب‌نظران بهتر می‌دانند، آنچه بیش از همه بر ثبات اقتصادی یک کشور اثر می‌گذارد، متغیرهای سیاسی و ارتباط‌های بین‌المللی است.

به نظر نگارنده، خارج از هر نگاه سیاسی، آنچه از فرامین ترامپ، رئیس‌جمهور جنجالی آمریکا، مستفاد می‌شود لااقل برای اذهان عمومی جدی‌تر از آن است که فکر می‌کنیم. اگر اتفاقات ماه گذشته تکرار شود و بحث جنگ بیشتر قوت بگیرد، افزایش قیمت نفت قابل انتظار است و از بستر همان تئوری که پیش‌تر به آن اشاره شد، اقتصاد ما بدون پشتوانه تولیدی درگیر تورم واقعی و انتظاری شده و دیگر معطل نمی‌ماند که از فاز پیش‌رونق گذر کرده یا خیر، ناگهان وارد فاز تورمی تازه‌ای می‌شود؛ تورمی که گونه‌ای رونق مجازی را به ارمغان می‌آورد، اما از رکود فعلی به‌مراتب خانمان‌براندازتر است. با فرض درستی این فرضیه، مسکن از خواب می‌پرد، اما نمی‌توان به دقت برآورد کرد که انرژی ذخیره‌شده در پنج سال گذشته به یک‌باره تخلیه می‌شود یا به ما امان می‌دهد که دست‌وپایمان را جمع کنیم. از سیاست‌گذاران و صاحبان اندیشه دعوت می‌کنم در کنار سایر دغدغه‌هایشان، درخصوص این احتمال نیز بیندیشند، باشد که چنین نشود.

*مستوره اشراقی. پژوهشگر اقتصادی